نقد و بررسی انیمیشن Inside Out

انگیزشی  / مهیج / روانشناختی / نوجوان/ انیمیشن

نقد و بررسی انیمیشن Inside Out

 

درون بیرون

 

انیمیشن جذاب Inside Out  “درون بیرون” تولید سال ۲۰۱۵ توسط پیت داکتر هستش و داستان دختربچه ای است که در پی جابه جا شدن محل زندگی اش به اجبار کار پدر، مجبور است به مدرسه جدید برود و دچار مشکلاتی با خود می شود و درگیری های ذهنی برای خود ایجاد می‌نماید و فیلم ما را به درون ذهن او می‌برد.

 

خلاصه ای از داستان فیلم:

در سفری عمیق در فرآیندهای ذهنی و تصمیم گیری های نقش اول با بیانی ساده، جذاب و روان بیننده با ابعاد مختلف ذهن، پردازش مغزی، عارضه ها و تضادهای مغز، اجزا مختلف تصمیم گیری مغز و … آشنا میشود و کارکردهای اصلی هیجانات و احساسات مختلف انسان را درک و برای خود روشن می نماید.

شاید بسیاری از ما تا به امروز از کارکردهای مختلف احساساتمان به خوبی خبر نداشته باشیم و در مدیریت احساساتمان در زمان های مختلف ناآگاه و یا ناتوان باشیم که تماشای “درون بیرون” میتونه از فیلم های خاطره انگیزمان شود.

“درون بیرون” به سمت قلمرو عمیق روانشناسی گام برمیدارد، این باعث می‌شود که بچه های خردسال نتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. بسیاری فیلم سازها و به ویژه پیت داکتر، که انیمیشن‌های قبلی‌اش عبارتند از کارخانه هیولاها (Monsters Inc) و بالا (Up) ) بوده اند.

ضمن گنجاندن سکانس‌های اکشن/ماجرایی بسیار، ژانر خانوادگی-دوستانه-کمدی را برای حفظ بینندگان نوجوان انتخاب کرده‌اند اما محتوای اصلی، بدون شک پیچیده‌ترین محصول پیکسار تا به امروز است.

این فیلم از عواطف انسان‌دیسی شده برای کشف درونمایه های مربوط به این که چگونه کُلیت شخصیت یک فرد بر اساس خاطراتش شکل می‌گیرد و این که پشیمانی جزء لاینفکی از آگاهی است استفاده می‌کند.

 

شخصیت اصلی داستان یک دختر معمولی به نام رایلی (با صدای کیتلین دیاس) است.

او و مادر (دیان لین) و پدرش (کایل مک لاچلان) بنا بر دلایل کاری به منطقه Bay Area نقل مکان می‌کنند. رایلی غمگین و افسرده است. چون مجبور شده از خانه قدیمی، دوستان و تیم هاکیاش دور شود. او سعی می‌کند خوشحال و مثبت باشد، اما این کار سختی است.

گرچه برخی قسمت‌های داستان از منظر رایلی گفته می‌شوند، بخش عمده ای از ماجرا در درون مغز او شکل می‌گیرد. در مغز او است که ما با پنج احساسی که عواطف و حالت‌های او را کنترل می‌کنند.

خاطراتش را سازمان دهی می‌کنند و روی اعمالش تأثیر می‌گذارند آشنا می‌شویم: زرد، خوشحالی مثبت (با صدای ایمی پولر)، غمگین آبی (با صدای فیلیس اسمیت)، ترس بنفش (بیل هادر)، خشم سرخ (لوئیس بلک) و انزجار سبز (میندی کالینگ).

وقتی اتفاق بدی می‌افتد و شادی و غم سهواً از «اتاق کنترل» بیرون میافتند، شاید عجیب‌ترین فیلم جادهای بعد از «سفر خیالی»(Fantastic Voyage): سفری از میان ناخودآگاه رایلی شروع می‌شود. در این مسیر، به چند مورد عجیب بر می‌خوریم از جمله دوست خیالی دخترک در گذشته به نام بینگ بونگ (ریچارد کایند).

ئر این فیلم انیمیشنی از فرایندهای روانشناسی پیچیدهای استفاده می‌کند و آن‌ها را به طُرقی که ممکن است مرتبط باشند ساده سازی می‌کند. فیلم بدون این که خیلی تاریک شود وارد آب‌های عمیق می‌شود.

با لحظاتی از وخیم شدن شخصیت روبرو می‌شویم که بعد از محو شدن خوشحالی و غم (و خاطرات مربوط به آن‌ها) رخ می‌دهد. دخترک خاموش می‌شود، نمی‌تواند با دیگران ارتباط برقرار کند و در نهایت تصمیم به فرار می‌گیرد.

 

فیلم های پیشنهادی دیگر…

نقد و بررسی فیلم Inception

نقد و بررسی فیلم The Shining

نقد و بررسی فیلم Run Lola Run

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *