نقد و بررسی فیلم Inception

نقد و بررسی فیلم Inception

 

 

inception

 

 

فیلم جذاب و زیبای “تلقین” و یا “آغاز” و به انگلیسی Inception که از جاودانه‌های کارگردان پرقدرت و خوش فکر “کریستوفر نولان (Christopher edward Nolan)” هست.

 

 

کریستوفر نولان

 

که با زیرساختی از علم روانشناسی و بر اساس پایه‌ای علمی ما را به دنیای خیال و رویایش می‌برد و آنچان زیبا قدرت فکر و اندیشه را در زندگی روزمره در قالب تصاویر زیبا بیان می‌کند که هیجان دیدن چند باره‌ی آن بی شک طبیعیست.

تلقین ماجرای فردی است که توانایی خاصی در ورود به دنیای افکار دیگران دارد و این توانایی را بالاجبار قرار است برای اهداف شخصی به کار گیرد و در ازاء آن مجوز بازگشت به کشورش را به او بدهد، لئوناردو دی‌کاپریو در نقش اول این فیلم، مردی است که این قدرت را دارد و به اتهام قتل همسرش تحت تعقیب است و خارج از خاک آمریکا به سر می‌برد.

 

تیم سازی، همکاری، قدرت لحظات، مشکلاتی که بر اثر وجود افکار اضافی در مسیر هدف انسان به وجود می آید و در پایان جملات و مفاهیم طلایی فیلم همه و همه ضمن سیال نمودن ذهن و حرکت ما در دنیایی خیالی و زیبا، آموزه‌هایی عمیق برای حرکت انسان دارد و در لحظه لحظه فیلم در عین لذت بردن از داستان و هیجانات آن به خوبی درمی‌یابیم برای رسیدن به هدف می‌بایست افکارمان یکپارچه باشد و هر فکر اضافی می تواند مشکلات بزرگی را برایمان ایجاد نماید.

 

گفته می شود کریستوفر نولان ۱۰ سال را صرف نوشتن فیلمنامه «سرآغاز» کرده است.

 

برای این کار باید تمرکز شگفت آوری را صرف کرده باشد.

قهرمان فیلم، یک معمار جوان را با ساختن یک هزارتو به چالش می کشد و نولان ما را با هزارتوی خیره کننده خودش محک می زند.

ما باید به او اطمینان کنیم و به خودبقبولانیم که او می تواند ما را در این مسیر هدایت کند.

به این دلیل که در بیشتر اوقات گیج و گمراه می شویم. نولان باید داستان را بارها و بارها بازنویسی کرده باشد.

کل این فیلم در مورد سیر یک فرآیند است؛ در مورد جنگیدن برای پیدا کردن راهتان در میان لایه های پنهان واقعیت و رویا، واقعیت در رویا و رویا بدون واقعیت است.

این نمایش یک شعبده نفس گیر است و احتمالاً نولان فیلم «یادگاری»خود را به عنوان یک دست گرمی در نظر داشته است.

ظاهراً نوشتن فیلمنامه «سرآغاز» را در زمان فیلمبرداری آن یکی شروع کرده است. یادگاری داستان مردی فاقد حافظه کوتاه مدت بود و داستان از آخر به اول روایت می شد.

 

با این فیلم در دنیای زمان و تجربه سرگردان می شوید.

 

حتی هرگز نمی توان کاملاً مطمئن شد که رابطه بین زمان رویا و زمان واقعیت چیست.

قهرمان توضیح می دهد که شما هیچ وقت نمی توانید سرآغاز یک رویا را به یاد بیاورید و آن رویایی که به نظر می رسد ساعتها به طول انجامیده، تنها لحظات کوتاهی زمان برده است.

 

بله، اما شما نمی دانید که چه موقع در حال رویا دیدن هستید.

 

و چه می شود اگر شما داخل رویای یک فرد دیگر شوید؟ رویای شما با رویای او چه طور می تواند همزمان شود؟ شما واقعاً چه چیزی را می دانید؟

در «یادگاری» یک حفره وجود دارد: چه طور یک مرد فاقد حافظه کوتاه مدت به یاد دارد که فاقد حافظه کوتاه مدت است؟

در بدو لولا بدو اشتباهی عمیق است، اینکه چرا باید مانی تفنگ را با خشاب پر به گدا بدهد؟! و شاید در «سرآغاز» هم حفره ای وجود داشته باشد، اما من نمی توانم آن را پیدا کنم.

از ساخت های دیگر این کارگردان فیلم ممنتو، پرستیژ، دارک نایت، Interstellar  و بسیاری فیلم های قدرتمند دیگر و شخصیت جذاب و جملات فلسفی جوکر است که آنها نیز گزینه های جذابی برای زمان گذاشتن و فیلم دیدن هستند.

 

 

فیلم های یپشنهادی دیگر…

فیلم Gang of new York

فیلم ۱۲angry man

فیلم Schindler’s List

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *