نقد و بررسی فیلم Million Dollar Baby

انگیزشی  / درام

نقد و بررسی فیلم Million Dollar Baby

 

دختر میلیون دلاری

 

درام داستانی ورزشی Million Dollar Baby  و یا “دختر میلیون دلاری” از سرسخت های سال ۲۰۰۴ است که داستان زندگی دختری را روایت میکند که پشتکارش ما را به وجد می آورد و لحظه لحظه درس میدهد… ارتباط با خانواده، شناخت انسان ها، روابط انسانی، سختی کشیدن، فشارهای مداوم، رسیدن به اوج و … همه در داستانی پر کشش در کنار هم آماده است.

 

خلاصه ای از داستان فیلم:

فیلم های زیادی در مورد ورزش بوکس ساخته شده : سری راکی٬ گاو خشمگین٬ باشگاه مشت زنی و… اما فقط در این فیلم است که بوکسور ما زن است. در واقع مگی دختری است با علایق مردانه و شاید به این خاطر این ورزش را اینقدر دوست دارد که بدین وسیله می تواند خودش را ارضاﺀ و اثبات کند. مگی فیتز جرالد دختر تنهایی است علیرغم اینکه خانواده ای دارد اما چون محبتی از آنها دریافت نمی کند و حتی ناسپاسی هم می بیند صراحتا به مربی اش فرانکی می گوید : من جز تو هیچکس رو ندارم…

 

مگی دختر ۳۱ ساله ای است که از سن نوجوانی پیش خدمتی رستوران کرده ولی رویای میلیون دلاری شدن را در سر دارد و تنها از طریق مشت زنی می تواند به آرزویش برسد و برای قوی شدن پس مانده های غذا را می خورد.

 

نقطه ضعف مگی خانواده اش هستند : مادر چاق و نمک نشناسش ٬خواهر کلاهبردارش و برادر زندانی اش. و اما اسکراپ (مورگان فریمن) قهرمان سابق بوکس و همکار فرانکی در گرداندن باشگاه است. او ۱۰۹ بازی در رینگ کرده و آرزویش این بوده که ۱۱۰ بازی داشته باشد اما در بازی ۱۰۹ام یک چشمش را از دست داده است.

 

مهمترین پیام فیلم به نظرم همان جمله ی معروف خواستن توانستن است؛

در جهان بینی ای که ایستوود به ما نشان می دهد این نکته نهفته است که هر انسانی از روزی که متولد می شود سرنوشتش نیز با او بدنیا می آید و با اینکه می تواند با تلاش و پشتکار به موفقیت و جایگاه دلخواه برسد ولی در پایان باز این تقدیر است که تعیین کننده است مگی دختری است که از هیچ به بالاترین جایگاهی می رسد.

 

که حتی خودش هم فکرش را نمی کرد. او مشهور می شود عکسش روی مجلات می رود مردم در رینگ نام موکوشله(اسمی اسکاتلندی که فرانکی روی او گذاشته) را با شوق فریاد می زنند و این برای مگی بهترین افتخار است اما در نهایت اتفاقی که نباید می افتد.

 

در کل می توان این فیلم را به چهار بخش تقسیم کرد:

بخش اول آن معرفی و نشان دادن سابقه ای از کارکترهای اصلی و بازکردن موضوع برای بیننده است. معمولا در فیلم های بیوگرافی مانند از یک شخص راوی کمک گرفته می شود که بتواند داستان را از زاویه ای دیگر برای تماشاگر بیان کند. که البته اگر این شخص خود جزوی از فیلم باشد زیبایی بیشتری به فیلم می دهد.

 

دختر میلیون دلاری

 

بخش دوم مربوط به پذیرش و شروع تلاش و پشتکار و نشان دادن قسمتی از زندگی شخصیت اصلی داستان است. تلاش مگی و نشان دادن بخش کوچکی از زندگی او که به بیننده بفهماند چرا او تا این اندازه مشتاق ورود به دنیایی خشن و کثیف است. البته فهمیدن این که دنیایی که او در آن زندگی می کند کثیف تر است یا رینگ بوکس حقیقتا به برداشت هر بیننده از فیلم بستگی دارد.

 

دختر میلیون دلاری

 

بخش سوم فیلم مربوط به آغاز مبارزات و مسابقات و طی کردن روند صعودی برای بازیگر اصلی فیلم است. شروعی طوفانی و بسیار باشکوه که هر بیننده ای را به وجد می آورد و او را وادار به تشویق مگی می کند ولی چنین شروعی همیشه دو پایان دارد. یا اینکه قهرمان داستان، قهرمان می ماند و یا اینکه اوج گیری او با سقوطی همراه خواهد بود.

 

دختر میلیون دلاری

 

بخش چهارم و پایانی به سقوطی که در بالا اشاره کردم مربوط می شود. مگی سیر صعودی و پیشرفت خود را به زیبایی هر چه تمام تر طی می کند ولی این شروع همانند هواپیمایی که یک صعود دارد و یک فرود، به پایان می رسد و انصافا باید بگوییم پایان فیلم بسیار غم انگیزتر از آن چیزی است که انتظار آن را داشتیم.

 

دختر میلیون دلاری

 

از نظر من فیلم دختر میلیون دلاری یک فیلم بسیار زیبا و عمیق است. موضوعی که این فیلم به آن می پردازد به طور واضح در زندگی روزمره قابل مشاهده است. دیدن دختر جوانی که به گفته خودش سه دهه از عمرش را با شستن ظرف و خدمتکاری دیگران گذرانده و آرزوی دیدن دوباره خانواده اش در کنار هم را دارد هر کسی را به فکر فرو می برد زیرا ما هر روز با چنین انسان هایی در رابطه هستیم.

 

و شاید لحظه ای به زندگی این افراد فکر نکرده ایم! آغاز فیلم و کنایه هایی که به جنس لطیف زن زده می شود و دیدن صحنه های درگیری و زد و خورد شدید در ورزش بوکس نشانگر این است که جامعه کنونی پتانسیل این را دارد که حتی یک زن را به چنین دنیای خشنی وارد کند و چیزی که جالب است اینجاست که او می تواند با پشتکاری که از خود نشان می دهد خود را در این میان بالا هم بکشد و همه را شگفت زده کند.

 

مگی در این فیلم نماد یک انسان شکست خورده و ناامید است؛ انسانی که زمانی احساس می کند دیگر نمی تواند به اینگونه زندگی ادامه دهد و خواهان پیدا کردن نقش خود در دنیای اطراف است. چیزی که مهم است این است که او می تواند با تلاش و کوشش حتی اگر بسیار ضعیف هم باشد خود را به آن جایگاهی که می خواهد برساند ولی همیشه افراد و موانعی هستند که در این راه برای او مزاحمت ایجاد می کنند و باعث می شوند او نتواند به چیزی که دلخواه اوست برسد.

 

اما موضوع دیگر ی که باعث می شود فیلم هایی از این قبیل با پایانی این چنینی مورد استقبال قرار گیرند، بیدارکردن حس عدالت خواهی در دل تماشاگر است، حسی که در این فیلم بعد از فلج شدن مگی در دل بیننده ایجاد می شود و همین امر است که او را مجبور به دیدن ادامه فیلم می کند تا شاید در ادامه شاهد مجازات آن فرد باشد.

 

فیلم های پیشنهادی دیگر…

نقد و بررسی فیلم The Green Mile

نقد و بررسی فیلم ۱۲angry man

نقد و بررسی فیلم Schindler’s List

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *