چه زمانی یادگیری اتفاق می افتد؟

چه زمانی یادگیری اتفاق می افتد؟

چه زمانی یادگیری اتفاق می افتد؟

 

 

 

 

 

یادگیری یک مورد جدید، فرآیندی سه مرحله‌ای است:

 

 

  • رمزگردانی اشاره دارد به اینکه شما چگونه اطلاعات را به حافظه‌ی خود ارائه می‌دهید.
  • اندوزش یعنی اینکه چگونه اطلاعات را در ذهن خود نگه می‌دارد.
  • بازیابی یعنی چگونه در مواقع نیاز به اطلاعات دسترسی داشته باشید.

 

 

 

در زیر نکاتی برای رمزگردانی بهتر اطلاعات ارائه شده است:

 

 

  • تصویر ذهنی بسازید.

اگر قرار است فهرستی از کلمات جدید را به خاطر بسپارید به جای تکرار صرف کلمات در ذهن یک تصویر دیداری در ذهن خود ایجاد کنید. اگر در مهمانی هستید برای یادآوری تنها نام شخص را ادا نکنید، تصور کنید که شخص در مهمانی هستید برای یادآوری تنها نام شخص را ادا نکنید، تصور کنید که شخص چه لباسی پوشیده و در زمان دیدار شما در چه مکانی ایستاده است. تمام این سرنخ‌های دیداری بعدها که باید نام آن شخص را به یاد بیاورید به ذهن شما کمک می‌کنند.

 

 

 

  • به موضوع عمق بدهید.

یک موضوع جدید از طریق بررسی کردن یک مورد سطحی آسان‌تر به یاد می‌آید. مثلاً اینکه این کلمه شبیه به چیزی است و یا حتی شبیه به چه چیزی تلفظ می‌شود. ممکن است اینکه این کلمه شبیه به چیزی است و یا حتی شبیه به چه چیزی تلفظ می‌شود. ممکن است برای این‌که سر و ته موضوع را به هم بیاورید وسوسه شوید که کم‌ترین میزان ممکن را به یاد بیاورید. اما این کار اصلاً به شما کمکی نمی‌کند. در عوض به این فکر کنید که این مورد جدید به چه معناست و یا با چه چیزی هم قافیه است. هر چیزی که باعث شود اطلاعات را به یک روش با معناتر تصور کنی موجب می‌‌شود که اطلاعات در ذهن شما جا بیفتد.

 

 

  • سازمان دهید، سازمان دهید، سازمان دهید.

آیا تا به حال کسی به شما گفته است «من این را قبلاً بارها گفته‌ام چرا به خاطر نمی‌آوری؟» همه‌ی افراد این احساس را تجربه کرده‌اند که چیزی را بارها و بارها می‌شنوند اما نمی‌توانند آن را به خاطر بیاورند. اما می‌توانید این مورد را تغییر دهید. چارچوبی ایجاد کنید تا به شما در سازمان‌دهی اطلاعات جدید کمک کند. وقتی مطلبی را می‌خوانید چارچوب خود را تصور کنید و آنچه را می‌خوانید که ضمیمه‌‌ی آن کنید. اینکار به شما کمک می‌‌کند تا محتوای آنچه را که خوانده‌اید به یاد آورید.

 

 

 

  • ارتباط ایجاد کنید.

اطلاعات جدید را به چیزی که از قبل می‌دانید مرتبط کنید. اطلاعات جدیدی را که در حال یادگیری آنها هستید فقط فهرست نکنید، بلکه با دقت به این فکر کنید که چگونه می‌توانید آن را به موارد کاملاً‌ آشنا ربط دهید اگر در حال یادگیری یک واقعه‌ی تاریخی هستید به رویدادی فکر کنید که برایتان آشنا است و ارتباطی بین اطلاعات جدید و آن رویداد تاریخی آشنا ایجاد کنید، به این فرایند ارتباط معنایی گفته می‌شود که بعدها می‌تواند در بازیابی اطلاعات به شما کمک کند.

 

 

بعید است که فقط تکرار کردن به یادآوری کمک کند. اگر می‌خواهید اطلاعات را به یاد بیاورید باید به آنها معنا بدهید. اگر به روز‌های دانش آموزی و یا دانشجویی فکر کنید خواهید فهمید که چرا مطالعه‌ی با عجله در آخر شب قبل امتحان کمک زیادی نمی‌کند. اگر شما آنچه را که در حال فراگیریش هستید با استفاده از راهبردهایی که در مقالات جدایی ذکر خواهید شد، در رمزگردانی اطلاعات به منظور یادآوری بعدی موفق‌تر خواهید بود.

 

 

 

ایجاد تداعی‌های ماندگار

 

 

چرا شما مسائل را فراموش می‌کنید؟

اولین دلیلی که به شما تسلی خاطر می‌دهد این است که فراموشی یک جریان طبیعی است. اطلاعات در ذهن ما با گذشت زمان از بین می‌روند، درست مانند غذایی که بیرون نگهداری شود.

دومین دلیل دیگر فراموشی تداخل اطلاعاتی که قبلاً فرا گرفته‌اید با اطلاعات جدید است. اگر اطلاعات مشابه باشند، تداخل راحت‌تر رخ می‌دهد.

سومین دلیل فراموشی به‌خاطر این است که شما قادر نیستید به یاد بیاورید که اطلاعات را در کجا ذخیره کرده‌اید.

 

 

 

توصیه‌های زیر را به کار بگیرید تا به شما کمک کند به خاطر بیاورید اطلاعاتی که از ذهن شما فرار می‌کنند را در کجا گذاشته‌اید.

 

 

  • در موقعیت قرار بگیرید.

موقعیتی که در آن اطلاعات را می‌شنوید یک جرقه‌ی نیرومند برای شکوفا کردن حافظه‌ی شما است. اگر برای یادآوری چیزی با مشکل مواجه شدید به جایی برگردید که برای اولین بار اطلاعات را در آنجا شنیده‌اید و یا خوانده‌اید. در محل کار به اتاقی که درآن بودید برگردید و سناریو را بازسازی کنید تا جرقه‌ای در ذهن شما ایجاد شود. اگر دوستی اطلاعات مهمی به شما داده است که باید یادآوری شود به کافه با رستورانی که در آنجا گفتگو داشته‌اید برگردید.

به همین منظور است که در مطالعه درسی هم یادآور میشویم حدالامکان یک جای مشخص را در منزل به درس خواندن اختصاص دهید و حتی ساعت های معین و برنامه ریزی شده، چرا که به واسطه ی این ویژگی مغز به راحتی شما می توانید به خاطر سپاری را بهتر و بهتر کنید.

 

 

 

  • حالت خود را به یاد بیاورید.

حال و هوای شما در زمان یادگیری اطلاعات، عاملی است که به یادآوری شما کمک می‌کند. اگر اولین‌باری که اطلاعاتی درباره‌ی پروژه جدیدی که شما هم در آن سهیم هستید دریافت کردید حال و هوای خوبی داشتید سعی کنید که به هیجانات مشابه آن فکر کنید.

 

 

 

  • به یک سفر بروید.

روش سفر روشی است که اطلاعات جدید را به یک تصویر ذهنی از یک مورد آشنا ربط می‌دهد. این ترفندی است که برخی از کارشناسان حافظه آن را به کار می‌گیرند. به این مثال توجه کنید: تصور کنید که تازه از خواب بیدار شده‌اید و پوستری از جان تراولتا را روی قفسه‌ی خود می‌بیند به خاطر می‌آورید که دوستتان این پوستر را به شما داد، زیرا شما فیلم گریس را دوست دارید. به حمام می‌روید متوجه پروژه ناتمام دانشگاهیتان می‌شوید (مثلا سلاخت یک ماکت از برج ایفل) که ناقص روی زمین قرار دارد. با بی‌حالی به پذیرایی می‌روید می‌بینید که برادرتان سس لازانیا را روی تمام کاناپه پخش کرده است.

داستان پیش می‌رود تا به شما کمک کند که کشورهای اتحاده‌ی اروپا را به خاطر بیاورید. من تنها سه کشور (یونان، فرانسه و ایتالیا) را ذکر کردم اما با استفاده از روش سفر می‌توانید همه‌ی ۲۷ کشور را به یاد بیاورید.

نکته ی بسیار مهمی که در عدم بازیابی اطلاعات در ذهن رخ میدهد و بسیاری مواقع در مطالعات درسی برای امتحانات مدرسه یا کنکور برای ما چالش برانگیز است، تداخل پیش و پس گستر می باشد.

تداخل پیش‌گستر زمانی رخ می‌دهد که دانش قبلی شما یادآوری اطلاعات جدید را سخت‌تر کند. یک مثال از این مورد زمانی است که یک رمز جدید برای کارت اعتباری خود دریافت می‌کنید. اما همیشه رمز قبلی را استفاده می‌کنید. یا زمانی که سوالی را به اشتباه یاد گرفته اید و همچنان گزینه ی غلط به ذهن شما خطور می‌کند، در حالی که صحیح آن را بارها خوانده و فراگرفته اید.

تداخل پس‌گستر زمانی رخ می‌دهد که اطلاعات جدید باعث شود که اطلاعات قبلی را فراموش کنید. به عنوان مثال فراموش کنید که می‌خواهید به کجا بروید چون توقف کرده‌اید و دنبال کلید‌های ماشین گشته‌اید. یا مطلبی را از تابع یاد گرفته اید که ناخودآگاه با مطالب قبلی معادلات در ذهن شما اختلال میدهد و آنها را فراموش می کنید.

 

 

 

تمام تکنیک های موجود را انجام دادید و باز هم مشکل دارید؟

 

از سرنخ‌هایی استفاده ‌کنید تا حافظه‌ی خود را به کار بیندازید. تصور کنید که در حال یادگیری لغات و واژه‌نامه‌ زبان انگلیسی هستید (این کلمات را به فارسی نوشته‌ام): کفش، کلاه،‌ کمربند، پیراهن، شلوار، صندلی، میز تحریر، لامپ. ابتدا کلماتی را که به یک‌دیگر تعلق دارند در یک گروه قرار دهید، سپس یک عنوان برای این گروه یا طبقه بیان کنید تا در بازیابی اطلاعات به شما کمک کند. تحقیقات نشان داده است هنگامی که از سرنخ طبقه‌بندی استفاده می‌کنید، مانند پوشاک یا مبلمان در این مثال احتمال اینکه تمام کلمات مربوط به طبقه را به یاد بیاورید دو برابر است. می‌توانید این کار را با هر گروهی از موضوعات مانند رنگ‌ها و یا وسایل غذاخوری (مانند چنگال، قاشق و چاقو) و یا برای دانش آموزان در مطالب درسی امتحان کنید.

آیا تا به حال این حس را داشته‌اید که چیزی را می‌دانید اما نمی‌توانید کلمه‌ی درست را برای آن به کار ببرید؟ پس بیایید در ادامه درباره‌ی فاصله گرفتن از پدیده‌ی نوک زبان بودن صحبت کنیم.

 

 

 

حذف پدیده‌ی نوک زبان بودن

همه‌ی مردم با پدیده‌ی نوک زبان بودن کلنجار می روند، این پدیده زمانی روی می‌دهد که می‌توانید یک کلمه را به تفصیل توضیح دهید اما در آن لحظه نمی‌توانید به خاطر بیاورید که آن کلمه چیست.

 

در اینجا چگونگی عملکرد پدیده‌ی نوک زبان بود عنوان می‌شود. من در حال فکرکردن به میوه ای هستم که برای صبحانه خوردم، میوه آبدار است می‌توانم آن را در ذهنم ببینم اما نمی‌توانم اسمش را به خاطر بیاورم. دو ساعت بعد در حالی که وسط یک جلسه هستم نام میوه به ذهنم می‌رسد من داشتم به یک پرتقال فکر می‌کردم. این یک مثال ساده است. شما معمولاً به دنبال کلماتی می‌گردید که کم‌تر بیان می‌کنید اما می‌بینید که همیشه برای افراد راحت نیست که از روی توضیحات شما حدس بزنند که به چه چیزی فکر می‌کنید.

 

 

 

صحبت کردن درباره‌ی چیزی که شما در ذهن خود می‌بینید و تقریباً به وضوح مزه‌ی آن را احساس می‌کنید اما نمی‌توانید نام آن را به یاد بیاورید مأیوس‌کننده است. گاهی اوقات توصیف آنچه که مدنظرتان است دشوارتر است. زیرا ذهن شما روی کلمه دیگری کلید کرده است. در مثال مربوط به من همه‌ی افکار من درباره‌ی یک گلابی بود تا یک پرتقال. شما در جستجوی یک کلمه هستید اما نمی‌توانید همان لحظه آن را پیدا کنید. چرا من به فکر کردن درباره‌ی گلابی ادامه دادم و آیا این مرا از فکر کردن به یک پرتقال باز می‌داشت. در حقیقت فکر کردن درباره‌ی یک گلابی روشی بود که مغز من از آن استفاده می‌کرد تا به من کمک کند که به یک پرتقال فکر کنم. مغز من تلاش می‌کرد تا کلمات مربوطه مانند اسامی سایر میوه‌های آبدار را پیدا کند تا کلمات گمشده را راه‌اندازی کند.

 

 

 

روانشناسان این پدیده را به عنوان یک کار افتادگی موقتی در فرهنگ لغت ذهنی شما توصیف می‌کنند، یعنی می‌توانید به معنی یک کلمه فکر کنید اما نمی‌توانید به خاطر بیاورید که چگونه تلفظ می‌شود. اطلاعات در قسمت‌های مختلفی از مغز شما ذخیره می‌کنید و معنی مربوط به آن، مانند توصیف یک پرتقال، که با استفاده از پرتقال‌ها و مزه‌ی یک پرتقال نسخه‌برداری می‌شوند را در قسمت دیگری از مغز ذخیره می‌کنید. در پدیده‌ی نوک زبان بودن مانند این است که پل ارتباطی بین تصاویر و کلمات شکسته شده است.

شاید دلیلش این است که شما از این ارتباط خیلی استفاده نمی‌کنید، بنابراین ضعیف می شود. برخی می‌گویند که این شبیه به مسیر دوچرخه سواری پر از علفی است که زمانی صاف و واضح بوده اما از آنجایی که خیلی از آن استفاده نکرده‌اید علف‌های هرز و چمن در طول مسیر رشد کرده‌اند و در نتیجه یافتن جاده دشور شده است. هنگامی که شما بزرگ‌تر می‌شوید این ارتباطات ضیف‌تر می‌شوند. همه مردم پدیده‌ی نوک زبان بودن را تجربه می‌‌کنند اما این پدیده اغلب در مورد کلماتی روی می‌دهد که خیلی از آنها استفاده نمی‌کند.

 

 

 

هم‌چنین یادآوری اسامی افراد نیز سخت است زیرا این اسامی قراردادی هستند. نام «تریسی» ضرورتاً شما را به یاد چیز خاصی نمی‌‌اندازد، بنابراین فراموش کردن تداعی بین یک اسم و یک چهره اگر چیز با معنایی مانند «دوست دوران کودکیم» را به آن ربط ندهید خیلی راحت است.

هرکسی پدیده‌ی نوک زبان بودن را تجربه می‌کند. هرچند که این پدیده‌ احتمالاً آزاردهنده و حتی ناامیدکننده است اما چیزی نیست که از آن وحشت کنید. یک دلیل اینکه افراد با پدیده‌ی نوک زبان بودن مواجه می‌شوند این است که هر چقدر مسن‌تر می‌شوند به ندرت از مسیری که اطلاعات مختلف مانند تصاویر را به هم ربط می‌دهند استفاده می‌کنند.

 

 

 

از کلمات متعدد استفاده کنید.

 

با استفاده کردن از کلمات یکسان و عقاید یکسان روزمره زندگی یکنواختی برای خود نسازید. به منظور اجتناب از پدیده‌ی نوک زبان بودن، فعال نگه داشتن ارتباطات اهمیت دارد. هر چقدر که از زبان بیشتر استفاده کنید و موقعیت‌هایی را بیابید که درآنها خلاقانه از زبان استفاده کنید به احتمال کم‌تری پدیده‌ی نوک زبان بودن را تجربه خواهید. کرد.

 

 

 

در ادامه توصیه‌هایی عنوان شده‌اند که می‌توانند مفید باشند:

 

 

  • یک بازی سرگرم‌کننده انجام دهید.

برای خود یک هدف مشخص کنید مثلاً تا آنجا که می‌توانید در سی ثانیه حیواناتی را نام ببرید. سعی کنید در هر ثانیه اسم یک حیوان را نام ببرید. حالا کار را سخت‌تر کنید مثلاً تا آنجا که می‌توانید در سی‌ ثانیه حیواناتی را نام ببرید که با حرف B شروع می‌شوند. این کار را با موضوعات مختلف مانند میوه یا مبلمان امتحان کنید. اگر احساس کردید که خیلی راحت است می‌توانید زمان بیشتری اضافه کنید و یا حروف سخت‌تری را انتخاب کنید. هدف این بازی این است که ذهن خود را به چالش بطلبید تا بین اقلام موجود در طبقه ارتباط ایجاد کند. هم‌چنین سعی کنید به کلماتی فکر کنید که خیلی از آنها استفاده نمی‌کنید. حتی ممکت است زمانی که روزنامه می‌خوانید متوجه شوید که در حال ساختن یک مخزن ذهنی از اسامی حیوانات هستند.

 

 

 

  • جدول کلمات متقاطع را حل کنید.

جداول یک روش عالی و مفرح برای فعال نگه داشتن ارتباطات مذکور هستند. اگر شما خیلی طرفدار جدول نیستید با یک جدول ساده و یا موضوعی که از آن لذت می‌برید مثلاً باغبانی یا مسافرت شروع کنید. جدول‌ها برای مقابله با پدیده ی نوک زبان بودن مؤثر هستند زیرا به شما یک سرنخ می‌دهند و شما باید کلمه را در ذهنتان جست‌وجو کنید.

 

 

 

  • به خود سرنخ بدهید.

اگر شما از آن دسته از افرادی هستید که برای خود فهرست می‌نویسید می‌توانید یک تکنیک را امتحان کنید. چرا به جای نوشتن آنچه‌ که باید انجام دهید مانند درآوردن جوجه از فریزر، آوردن رزماری از باغچه، خریدن هویچ، از نوشتن سرنخ (نشانه) استفاده نمی‌کنید؟ مثلاً فهرست من اینگونه است، پرنده را از فریزر بیرون بیاور، از باغچه سبزی را بچین که با اسم یک گل شروع می‌شود، سبزی را بخر که دید چشمانت را بالا می‌برد. با این کار شما به خود توضیحاتی می‌دهید که شما را مجبور می‌کند به کلمه فکر کنید. امااگر می‌خواهید لیست را به فرد دیگری بدهید این کار را انجام ندهید.

 

 

 

  • خاطرات خود را مرتباً بنویسید.

این روش یک تکنیک ثابت شده برای سالم نگه داشتن مهارتهای زبانی است. شما می‌توانید روزانه کمی از خاطرات خود را بنویسید اما سعی کنید کلماتی را به کار ببرید که معمولاً از آنها استفاده نمی‌کنید و تا آنجایی که می‌توانید به صورت توصیفی بنویسید. خود را به عنوان دن براون بعدی تصور کنید و سعی نمایید درباره‌ی آن روز خود به گونه‌ای بنویسید انگار که یک داستان پلیسی و یا اگر مایلید یک داستان رمانتیک می‌نویسید. هدف این است که ذهن خود را دعوت کنید تا درباره‌ی مسایل روز شما با استفاده از زبان به شیوه‌ای خلاقانه فکر کند.

 

 

 

  • افکارتان را تکمیل کنید.

نهایتاً همیشه افکار خود را تکمیل کنید. گاعی اوقات راحت‌تر است که به فردی اجازه دهید تا آنچه را که می‌گویید حدس بزند اما شما بیان کردن چیزی را شروع می‌کنید و بعد در آخر کم‌کم متوقف می‌شوید. از این حالت اجتناب کنید. حتی اگر لازم باشد زمان بیشتری را صرف کنید اما کامل کردن افکار یک روش مهم برای این کار است. اگر می‌خواهید مسیر بین تصاویر و توصیف‌هایتان واضح و آشکار باشد باید در بیان عقاید خود فعال باشید.

 

 

 

یادآوری لیست خرید و سایر موارد مهم

تا کنکون چند بار برایتان پیش آمده که در میانه راهرویی پر از قفسه‌های موادغذایی ایستاده باشید و به مغز خود فشار بیاورید تا آنچه را که برای شام شب نیاز دارید به خاطر بیاورید و یا اینکه در حین رانندگی به طرف جایی ناگهان متوقف شوید زیرا به خاطر نمی‌آورید که قصد رفتن به کجا را داشتید؟ و یا مطلبی را که خوانده اید و ۶مورد داشته، این موارد چه بوده اند که دقیقا پاسخ سوال پیش روی شماست!

این مسئله برای همه افراد پیش می‌آید. مردم زندگی پرمشغله‌ایی دارند و گاهی اوقات برخی چیزها مانند لیست خرید و یا جایی که قرار بوده بروید شما ا مجبور می‌کند که به فهرستی که از قبل داشته رجوع کنید.

درمورد این مسئله خیلی نگران نباشید. زمانی این مورد مشکل‌ساز است که این مسئله به صورت همیشگی رخ دهد نه اینکه هر از گاهی پیش بیاید.

 

 

 

تکرار کردن، تکرار کردن، تکرار کردن

گاهی اوقات مردم فراموش می‌کنند که تکرار کردن می‌تواند یک روش نیرومند برای انتقال چیزی به حافظه بلندمدت آنها(که حافظه دائمی است) باشد. اما استفاده از روش تکرار کردن فوت و فن دارد.

 

 

 

در ادامه راهنمایی‌های ارائه شده است:

 

 

  • فقط برای یک زمان کوتاه تکرار کنید.

نیازی نیست ساعت‌ها برای تکرار چیزی مانند موضوعی که می‌خواهید به یاد بیاورید وقت صرف کنید. در حقیقت اگر زمان زیادی برای این کار صرف کنید خود را بیش از حد خسته می‌کنید و احتماً به طور کلی ناامید می‌شوید. در عوض فقط چند دقیقه را صرف کنید تا آنچه را که می‌خواهید به یاد بیاورید در ذهن خود مرور کنید.

 

 

 

  • آنچه را که می‌خواهید به خاطر بیاورید به صورت دوره‌ای تکرار کنید.

شما نباید این کار را هر روز در زمان معینی انجام دهید، در حقیقت بهتر است که آن را در زمان‌های مختلفی انجام دهید. به عنوان مثال زمانی که مشغول مسواک زدن هستید آنچه را که می‌خواهید به خاطر بیاورید در ذهن خود مرور کنید. روز بعد این کار را زمانی انجام دهید که در حال پوشیدن لباس‌هایتان هستید. هنگامی که اطلاعات رادر زمان‌های مختلف تکرار می‌کنید به مغز خود می‌گویید که این اطلاعات مهم هستند و مغز ارتباط نیرومندی را ایجاد می‌کند که شما آن رابرای مدت زمان طولانی به یاد خواهید آورد.

 

 

 

  • هنگامی که اطلاعات را تکرار می‌کنید فراموش نکنید که فهرست را از ابتدا بگویید.

اغلب شما فقط مواردی را که در انتهای فهرست هستند و حتی گاهی اوقات بدون نظم و ترتیب تکرار می‌کنید. این روش خوبی برای آموزش مغز نیست و چیزها را بیشتر از زمانی که این کار را انجام نمی‌دادید، فراموش می‌کنید.

خود را آموزش دهید تا موارد را به ترتیبی که شنیده‌اید و از ابتدای فهرست تکرار کنید. در این صورت به تفاوت

زیادی پی خواهید برد.

برای آشنایی با حافظه بلند مدت و روش های تقویت حافظه می توانید به مطالبی که در همین رابطه در سایت هست مطالعه کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *