بهترین نوع درمان اختلال وسواس در کودکان استفاده از روشهای رفتاردرمانی است. اگر متوجه رفتارهای وسواسی تکرار شونده در کودکتان شدید، حتما لازم است به روانشناس مراجعه کنید؛ چرا که درمان کودکان دارای روشهای خاص خود است.
بر اساس این روشها، ابتدا رفتار درمانگر، کودک را تشویق میکند تا افکار و عادتهای وسواسی خود را به طور دقیق و جزءبه جزء شرح دهد، تا او بتواند اجزای کلیدی این رفتارها را شناسایی کند. آنگاه از او میپرسد که انجام دادن کدامیک از رفتارهای وسواسیاش ضروری نیست و آیا میتواند بدون آن که نگران و مضطرب شود، از انجام آن بخش از رفتارهایش صرف نظر کند.
در این مرحله درمانگر، ضمن پذیرش حالات، افکار و رفتار کودک، سعی میکند به او بفهماند که هر فردی ممکن است در مواردی دچار خشکی رفتار و اشتغالات ذهنی وسواسی شود که به دلایل نامفهومی مدام آنها را تکرار میکند. هدف او از این کار آن است که تا حدود زیادی افکار وسواسی کودک را متزلزل کند تا حدی که رفته رفته بتواند گامهای موثری برای حذف این گونه رفتارها بردارد.
تمام اعضای خانواده باید نسبت به این موضوع حساس و هوشیار باشند. آنان باید تا حد امکان شرایط را برای کودک آرام و عادی نگه دارند تا او بتواند مشکلات و سختیهای درمان را راحتتر تحمل کند. خانهای پرتنش و اضطراب هیچگاه نمیتواند به کودک کمک کند تا با نگرانی و تشویش ناشی از شیوههای درمانگری مقابله کند.
گروه دیگری از رفتار درمانگران که روشهای خود را بر پایه دیدگاه شناختدرمانی استوار کردهاند، برای درمان اختلال وسواس در کودکان سعی میکنند ابتدا به کودک بیاموزند که چگونه میتواند احساسات و افکارش را درباره فکر و عملی که انجام میدهد، تغییر دهد.
برای مثال، اگر کودکی وسواس دست شستن دارد، از او میخواهند که دستهایش را کثیف کند(مثلاً گلآلود، چرب، خمیری، ماسهای و …) و سعی کند بدون آن که چندین بار دستهایش را بشوید به بازی خود ادامه دهد و فقط در انتهای بازی دستش را بشوید.
در این روش، تغییر نگرش کودک درباره کثیفی و آلودگی مدنظر است و این که او بتواند به خود بقبولاند که خمیر نوعی وسیله بازی برای کودکان است که از مواد بهداشتی درست شده است و لزومی نیست در حین خمیربازی چندین بار دستهایش را بشوید.
روشهای درمان رفتاری، زمانی که اعضای خانواده هم درگیر حل مشکل شوند، بهترین شیوه درمان محسوب میشود.
بر اساس نظر روانشناسان و متخصصان علوم رفتاری، کودکانی که برای درمان خود از اینگونه شیوهها استفاده میکنند، نیاز به حمایت، همکاری و مشارکت تمام اعضای خانواده دارند. در حقیقت، درصد بهبودی کودک بدون همراهی خانواده خیلی کم میشود، زیرا شیوههای درمان شناختی رفتاری اغلب با قدری اضطراب و نگرانی توام هستند که اگر حمایت روانشناس، والدین و اعضای خانواده را همراه نداشته باشد، درمان و بهبود کودک را به تاخیر میاندازد.
زمانی که کودکی دچار مشکل وسواس میشود، اطرافیان او باید به این نکته توجه داشته باشند که کودک گناه و تقصیری ندارد. وقتی شما قصد درمان و بهبودی کودک را دارید، باید از هر جهت او را مورد حمایت خود قرار دهید.
شما باید بتوانید کمترین بهبودی کودک را تشخیص دهید و او را مورد تشویق و حمایت خود قرار دهید. تمام اعضای خانواده باید نسبت به این موضوع حساس و هوشیار باشند. آنان باید تا حد امکان شرایط را برای کودک آرام و عادی نگه دارند تا او بتواند مشکلات و سختیهای درمان را راحتتر تحمل کند. خانهای پرتنش و اضطراب هیچگاه نمیتواند به کودک کمک کند تا با نگرانی و تشویش ناشی از شیوههای درمانگری مقابله کند.
دکتر پدرام به شما توصیه میکند نشانههای وسواس فکری را بیشتر بشناسید: