برنامه ریزی چیست و چه اهمیت و مزایایی در کنکور دارد توصیه می شود حتماً این مقاله را مطالعه نمایید.
اهمیت برنامه ریزی
اهمیت برنامهریزی در هر کاری به چشم میخورد، یعنی اصلاً مهم نیست که شما دارید چه کاری انجام میدهید.
شما به برنامهریزی نیاز دارید و صد درصد آن کار با برنامهریزی انجام میشود.
حتی وقتی یک نیمرو ساده میخواهیم بپزیم درست است که طبق روال ماهیتابه رو بر میداریم و روغن رو میریزم و …
اگر هر کدوم از مراحل درست کردن نیمرو رو تقدم و تأخرشون رو به هم بریزیم احتمالاً شما نیمرو خوبی نخواهید داشت.
مثلاً اگه اول تخممرغ رو بریزیم بعد روغن رو فکر نمیکنم نیمروی خوشمزهای رو تحویل بگیریم تمام روند کار باید طبق اصول و برنامه پیش برود.
چون این کار را یاد گرفتیم و بهش عادت کردیم.مطمئناً دیگه نیاز به برنامهریزی برای اون نیست.
ولی در کارها و مسیرهایی که احتمالاً برامون ناشناخته هست صد درصد برنامهریزی لازم است وبسیار بسیار به ما کمک میکنه تا بتوانیم لذت بیشتری را از مسیرمون ببریم و خیلی بهتر به هدفمان برسیم.
به طور مثال یک سفر ساده را از چند روز قبل برای آن برنامهریزی میکنید که خیلی خوش بگذره خیلی سفر خوبی باشد و از آن لذت ببرید.
مسیری مانند کنکور آیا واقعاً به برنامهریزی نیاز ندارد؟ صد در صد نیاز دارد.
مزایای برنامه ریزی
حاالا ببینیم برنامهریزی برای ما چه کاری میکند یعنی دقیقاً برنامهریزی برای ما چه اتفاقاتی رو میاندازد؟
اولین نکتهای که برنامهریزی به ما میدهد و کمک ما میکند چیست؟
سه کارکرد برنامه ریزی:
ریتم مشخص، قانونمندی، وظیفهمداری کارکردهای مهمی هستند که در بحث یادگیری ذهن به ما خیلی کمک میکند.
ریتم مشخص ذهنی
اولین نکته “ریتم مشخص ذهنی” یعنی بحث کارکردهای ذهن است.
مهمترین آنها ریتم مشخص است وقتی که ما میدانیم باید در فلان ساعت فلان کار را باید انجام بدهیم مثلاً ساعت ۹ باید ریاضی بخوانیم ساعت دهو نیم باید تست بزنیم زمانبندی مشخص داریم.
ذهن ما یک ریتم معلومی میگیرد که بر اساس آن ریتم عمل میکند.
کارکردهای یادگیری ذهن اینطوری بهتر میشه شما بهتر درسهارو یاد میگیرید یعنی بهرهوری شما از زمان بالاتر میرود.
قانونمندی
دومین نکته خیلی مهم “قانونمندی” است.
یعنی ذهن شما یاد میگیرد که طبق قانونی باید کار را انجام بدهد.
اگر ما همینجور شروع کنیم به درس خواندن و بیقانون باشیم.
مثلاً دو ساعت ریاضی بخونیم بعد خسته بشیم پنج ساعت زیست بخوانیم باهاش فاز بگیریم و بعد بریم ادامه بدیم تست بزنیم.
خودمون رو خسته کنیم یهویی خسته میشیم دیگه تا شب هیچ کاری نمیتونیم انجام بدیم مغزمان خسته میشود، حق داره چون هیچ قانون و نظمی در اون نبوده.
ولی وقتی با یک برنامه مشخص و درست بریم جلو ذهن ما از سیستم قانونمندیش استفاده میکنه و یادگیری بهتری خواهد داشت.
وظیفهمداری
مسأله سوم نکتهی مهمیاست که بر میگرده به “وظیفهمداری” اکثر ما آدمها وظیفهمدار هستیم؛
یعنی وقتی به ما وظیفهای محول میکنند سعی میکنیم اون رو به خوبی و به سرعت انجام بدهیم.
در مسیری مثل کنکور و درس خواندن اگر ما برنامهی مشخصی داشته باشیم، قانون وظیفهمداری ذهن به ما کمک میکنه که بتونیم اون درس رو خیلی خوب بخوانیم و کنار بگذاریم.
یعنی هر روز به آن میزانی که لازم هست درسهارا بخوانیم، مرور و تستزنی را انجام بدهیم ولی وقتی به دور از برنامه باشیم متأسفانه سیستم وظیفهمداری فعال نمیشود.
شما ممکن است یک روز چهارساعت درس بخونید روز دیگر ۱۰ ساعت، بهرهوری شما روزی که ۴ ساعت درس میخونید پنج ساعت باشه و یا در روزی که ۱۰ ساعت درس میخونید دو ساعت باشد.
نه بهرهوری مشخصی و نه میزان زمان مشخصی. هر روز ممکن است خسته هم بشید و اونجوری که باید درس نخوانید.
پس سه کارکرد: ریتم مشخص، قانونمندی، وظیفهمداری کارکردهای مهمی هستند که در بحث یادگیری ذهن به ما خیلی کمک میکند و از طریق برنامه ریزی اینها به وجود میآید.
نکته سوم بحثی هست که در برنامهریزی پیش میآید.
یک برنامه ریزی خوب و موفق میبایست چه ویژگیهایی داشته باشد؟
حتماً باید حجم-زمان در آن قابل بررسی باشد، برنامهای که در آن حجم- زمان مشخص نشده باشد اصلاً به درد نمیخورد.
برنامه شما باید کاملاً معلوم باشد که ریاضی از چه صفحهای یا چه مبحثی و چه میزان ساعتی برای اون باید هزینه زمانی داشته باشید که بتوانید بعداً آن را بررسی کنید که آیا من توانستم در این بازده زمانی این را بخوانم؟
آیا من موفق بودم؟ وقتی ما در برنامهمان مینویسم ریاضی، یعنی چی ریاضی؟ کجای ریاضی؟ چقدر از ریاضی؟
چجوری میفهمیم که چقدر پیشرفت کردهایم؟ چه طوری میفهمیم که آن کار را انجام دادیم یا نه؟ روزی یک صفحه هم میشه ریاضی خوند روزی صد صفحه هم میشه ریاضی خوند، چه حجمی؟
تستزنی، چه حجمی تست، چندتا تست؟ دوتا تست، ده تا تست. از کدام مبحث؟
همهای اینها به ما کمک میکند که همهچیز را به درستی ببینیم و بعد بتوانیم خودمان را آزمون کنیم که آیا توانستیم به هدف برسیم؟
یعنی یک هدف مشخصی باید در برنامهمون پیگیری بشه.
گزارش و بررسی دائمی و تغییر برای بهینهسازی
چهارمین نکته که در برنامه ریزی موفق داریم بحث “گزارش و بررسی دائمی و تغییر برای بهینهسازی” است یعنی بتوانیم این برنامه را تغییر بدهیم، بهینهش کنیم.
اگر برنامه تغییر نکند که برنامه خوبی نخواهد بود.
مگر میشود یک برنامه مشخصی بهغیر از برنامه الهی وقتی که خداوند به ما هدیه داده.
مگه میشه ما برنامهای داشته باشیم و بدون هیچ تغییری خیلی هم خوب باشه، بعید میدونم.
خیلی میتونه شانسی این اتفاق بیافته ولی در واقع برنامه خوب برنامهای است که بر اساس شرایط و وظایف هر فرد تغییر کند.
برای مثال شما می خواین به مسافرت بروید، شما از تهران برای یه سفر کاری حتماً باید به شمال بروید جاده هراز بسته شده آیا سفر کاری خود را کنسل میکند.
یا بنا بر وضعیت یک جادهای دیگر مثل جاده چالوس یا جاده رشت و اتوبانرو انتخاب میکنید.
برنامهریزیتون تغییر میدهید و از یک مسیر دیگهای به هدفتون میرسید.
این نیست که بگیم چون جاده هراز بسته شد من دیگه هیچ کاری نمیکنم من دیگه باید بشینم خونه، خیر.
ما برای هر وضعیتی برای هر سیستمی و برای هر حادثهای جایگزینی داریم پیشبینی میکنیم و میتونیم همون لحظه بر اساس وضعیت و نیازمان تغییر ایجاد بکنیم و بتوانیم برنامهمان را بهینه کنیم.
پس برنامه خوب برنامهای است که تغییر کند نه اینکه برنامه الزاماً ثابت.
انطباق برنامهریزی با واقعیتها و تواناییهای فرد
پنجمین نکته “انطباق برنامهریزی با واقعیتها و تواناییهای فرد” هست یعنی این برنامه دقیقاً برای شما نوشته شده باشه برای خودِ خود شما برنامهای که برای شما نوشته نشده باشه فایده ای ندارد.
مگر من میتوانم با یک برنامه راهبردی از پیش تعیین شده که اصلاً وضعیت من در اون لحاظ نشده پیش بروم؟
من چقدر باید فیزیک بخونم، چند تست عربی باید بزنم، فلسفه و منطق کجای سیستم مطالعاتی من قرار گرفته . . .
همهی اینها بر اساس وضعیت و نیاز و توانایی شما چیده میشود نه اینکه یک برنامه از پیش تعریف شده.
مطمئناً یک برنامه از پیش نوشته شده برای شما کارآمد نخواهد بود.
بارها بوده که به بچه ها گفتم برای خودتان حتی بدترین برنامهرو بنویسید و به آن پایبند باشید و آن را اجرا کنید ولی از برنامه دیگران استفاده نکنید.
البته متأسفانه وقتی ما خودمان برای خودمون برنامه مینویسیم این مشکل همه بوده و هست در تاریخ انسانی این وجود داره.
برنامههای ما غیرواقعی هستند ما خودمون رو معمولاً دسته بالا میگیریم و اکثراً به برنامهمون نمیرسیم و ضمن اینکه برنامه کار مثبتی برای ما انجام نمیدهد.
بیشتر یأس و ناامیدی بهمراه دارد اگر کسی بتواند برای خودش برنامه خیلی خوبی بنویسد خیلی خوب است.
یا حتی همون برنامه خیلی بهتر از این است که طبق یک برنامه راهبردی از پیش تعیین شده دیگران بخواهیم کار کنیم پس برنامهی شما باید برای شما نوشته شده باشه و با تمام ابعاد نیاز شما.
منابعتون چی هست؟ کجا درس میخونید؟ در کدوم درسها ضعیفی، در کدام درس قوی هستی؟
کدام درسهارو میتونی بهتر بخوانی؟ و یا خیلی سوالات دیگر که مربوط به شما هستند که باید پاسخ داده بشه تا بتوانیم به یک برنامه خوب بنویسیم.
و در آخر برنامهریزی خوب برنامهایست که مطمئناً در آن حجم-زمان قابل بررسی باشد و در حالت دوم گزارش و بررسی دائمی که آن را بتوانیم تغییر بدهیم و بهینه کنیم.
در بحث سوم برنامه ریزی ما انطباق داشته باشد با واقعیتها و تواناییهای فردی ما اینها سه ویژگی برنامهریزی خوب هستند و گفته شد که چرا باید برنامه ریزی داشته باشیم؟
بخاطر اینکه مهمترین نکته آن کارکردهای یادگیری ذهن را خیلی بهتر میکند که سه مسأله را بیان کردیم:
۱٫ ریتم مشخص ۲٫ قانونمندی ۳٫ وظیفهمداری که از ویژگیهای ذهن هستند که میتوانند به شدت به ما کمک کنند که یادگیری بهتری داشته باشیم.
شما میتوانید از طریق سیستم پرسش و پاسخ سایت سوالات خودتان را بپرسید تا پاسخ خود را از ما بگیرید.
به امید پیشرفت روز افزون شما
اگر فیلم بالا را به صورت آنلاین نمی توانید نگاه کنید نرم افزار adobe flash را از اینجا دانلود و بر روی کامپیوترتان نصب نمایید تا از این به بعد فیلم ها را به صورت آنلاین تماشا کنید
و یا اگر می خواهید این فیلم آموزشی را دانلود کنید و همیشه آن را بر روی کامپیوترتان داشته باشید اینجا کلیک نمایید.