نقد و بررسی فیلم Fight Club
فیلم “باشگاه مبارزه” و به انگلیسی Fight Club در سال ۱۹۹۹ شاید یکی از بهترین فیلمها بود و همچنان از قویترین ساخته های دیوید فینیچر (David Andrew Leo Fincher) و با بازی ستارگانی چون ادوارد نورتون، برد پیت و هلنا بونام کارتر باشد.
شخصیت اصلی فیلم جوان بینامی است که به عنوان راوی شناخته میشود.
راوی زندگی غیرعادی و عجیبی دارد.
او به مدت شش ماه است که به بیماری بیخوابی مبتلا شدهاست و زندگیش تبدیل به لحظاتی تکراری و پوچ شدهاست.
راوی برای درمان بیخوابیاش به دکتر مراجعه میکند اما دکتر علیرغم اصرار زیاد دارویی به او نمیدهد و به جای آن پیشنهاد میدهد که به کلاسهای شبانه برود.
راوی در کلاسهای شبانه که متعلق به افراد مبتلا به سرطان و بیماریهای خاص است، شرکت میکند و به مرور با دیگران ارتباط برقرار میکند و از بی خوابیهایش کم میشود.
او برای ورود به این کلاسها به ناچار دروغ میگوید که سرطان دارد.
همه چیز عادی پیش میرود تا اینکه سر و کله زن مرموزی بنام مارلا سنگیر در کلاسها پیدا میشود که آشکارا مشخص است مشکل خاصی ندارد و بدون دلیل خاصی در این کلاسها شرکت میکند.
ورود مارلا زندگی راوی را به هم میریزد.
تلاش برای حرف زدن با مارلا هم به جایی نمیرسد و راوی دوباره به زندگی عجیب گذشته خود بازمیگردد.
راوی برای یک شرکت بیمه کار میکند و به خاطر شغلش مدام در حال پرواز به شهرهای مختلف است و در این راه با آدمهای زیادی آشنا میشود.
در راه بازگشت از یک سفر کاری راوی با مرد عجیب و مرموزی به نام تایلر داردن آشنا میشود که به گفته خودش صابون ساز است.
حرفهای تایلر و نوع جهان بینیاش راوی را جذب میکند و….
یکی از بحث برانگیز ترین ویژگی های باشگاه مشت زنی نحوه به تصویر کشیدن خشونت در آن است، بطوریکه قبل از اکران آن یکی از ایرادات این بود که خشونت به شلکی مثبت به بیننده القا میشود.
و این درست همان ایرادی است که در مورد پرتقال کوکی نیز گرفته میشود که که در کمتر از سه دهه تبدیل به اثری کلاسیک شده است.
نمیتوان این را کتمان کرد که باشگاه مشت زنی فیلمی خشن است.
حتی در برخی از صحنه های مخاطب ممکن است روی خود را از پرده سینما برگرداند (مانند صحنه ای که یکی از شخصیت ها دست در دهانش میکند و دندان لق خود را بیرون میکشد).
اما هدف از نشان داده این صحنه ها تاکید بر خوی حیوانی انسان و تاثیر کار سخت و بیگاری کشیدن هر روزه از وی است که باعث میشود در مواقعی دست به رفتارهای بیمارگونه زند.
افرادی از به عضویت باشگاه در می آیند قربانیان همین خشونت و رفتار های غیر انسانی جامعه مدرن هستند که برای بدست آوردن دوباره شخصیت خود، سعی دارند خشونت غریزی نهفته در وجودشان دوباره زنده کنند.
در پرتقال کوکی، کوبریک خشونت شخصیت اول فیلم را به تصویر میکشد ولی آن را تایید نمیکند.
در باشگاه مشت زنی نیز فینچر همین کار را انجام میدهد.
او با جلو رفتن داستان به شکلی برنامه ریزی شده پرده از واقعیات برمیدارد و به مفهوم اثر عمق میدهد.
مفهومی که همان تاریکی و دیوانگی است.
طنز تلخ نیز یکی از عناصر فیلم را تشکیل میدهد.
شوخی های آزاردهنده در همه جای فیلم دیده میشود.
از کسب و کار Jack و Tyler گرفته تا رفتار Jack در برابر رئیس اش.
وقتی شوخی، خشونت و روایتی غیر قابل پیش بینی را باهم مخلوط کنیم، حاصل کار چیزی جز جامعه مدرنی که در آن زندگی میکنیم نمیشود.
پیامی که ما را به یاد خشونت های بی اندازه ای می اندازد که هر روز در روزنامه با آنها برخورد میکنیم.
بر اساس رتبه بندی مجلهی توتال فیلم در نوامبر سال ۲۰۰۵، باشگاه مبارزه (Fight Club) در بین بهترین فیلمهای سینمایی تمام دوران، در رتبه چهارم قرار گرفت. این فیلم در رده بندی مجلهی امپایر تحت عنوان ۵۰۰ فیلم برتر تاریخ سینما نیز رتبهی دهم را از آن خود کرد.
از کارهای دیگر و ماندگار David Fincher میتوان از زودیاک و یا بنجامین باتن نام برد و کارهای مختلف دیگری که ارزش دیدن دارند.
فیلم های پیشنهادی دیگر…