انگیزشی / روانشناختی / درام
نقد و بررسی فیلم Fathers & Daughters
Fathers & Daughters ” پدران و دختران “در سال ۲۰۱۵ به کارگردانی Gabriele Muccino ” گابریل موچینو” است که قبلا با فیلم زیبای Seven Pound قدرت های خود را به ما نشان داده است .
پدران و دختران با بازی همیشه دوست داشتنی راسل کروو از جمله فیلمهاییست که به خوبی در بحث شخصیت وابسته و تاثیر مشکلات عاطفی کودکی در دوران نوجوانی روایتی زیبا و دردناک را به تصویر کشیده است.
دستمایهی اولیه داستان شاید تکراری باشد که روایت مردی است که همسرش را در تصادفی کاملا بی معنی به دلیل مشاجرهای مسخره از دست می دهد و ضمن از دست دادن عشقش، حالا برای دخترش باید هم پدر و هم مادر باشد.
این فیلم که در زمان حال و گذشته رخ می دهد، درباره ی خاطرات فرزند یک نویسنده ی مشهور است که به یاد می آورد پدرش علاوه بر اینکه از یک نوع بیماریِ عصبی رنج می بُرد، چگونه با مهربانی و دلسوزی وِی را بزرگ کرد…
فلاش بک و فلاش فورواردهای به جای و جابهجاییهای زیبا در تاریخ درگیری خوبی را برای مخاطب ایجاد میکند و به گونهای کشش فیلم را بیشتر و به غنای جذابیت داستان افزوده و به میزانی پراکندگیهای داستان را کمرنگ کرده است و کم کم مضمون اصلی فیلم که بیانی از ” کارن هورنای” است:
(هر چه بر روان امروز آدمی میرود، ردپا و جراحتش را میبایست در کودکی یافت) به چشم میآید و ذهن جوینده را بیدار میکند و به دنبال چراهای بسیاری در زندگی خود، اطرافیان و جامعه میکشاند…
شاید نتوان در مدت زمان ۱۱۶ دقیقه و آن هم در سینمای هالی وود همه گیشه را داشت و هم مضمون را و هم اینکه مخاطبین مختلف را راضی نمود و به هر حال کاری سخت است، البته معمولا این وظایف را از دووش فیلمنامه برمیدارند و بر دووش بازیگر و نام اوری های اوو میگذارند و البته مضمون این فیلم را هم می توان از دسته قسمت های جذاب فیلم دانست.
کاستیهایی در درام دیده میشود مثل اصرار عجیب و غریب خالهی دختر برای جدا کردن او از پدر و گرههایی که در داستان انداخته میشود و قبل از درگیر شدن تماشاگر بسرعت وا میشود و خط اصلی ماجرا بخصوص در نیمهی اول فیلم آشفته و مدام عوض شده و از این لحاظ اندکی کلام فیلم را مخدوش میکند، یا طی رجعت هایی به گذشتهی دختر، عامل اصلی مشکلات جدی و بیمارگونهی ارتباط او با مردان در هالهای از ابهام باقی میماند(گاهی تداعی کنندهی کاراکتر زن فیلم نیمفومانیاک لارس فون تریر است) و در جاهایی شاید اشارههایی میشود!! ( مثلاً خالهاش نصف شب بسراغش میرود). اما روایت صرفا به بُعد احساسی ماجرای او اتکا میکند که دختر هر کسی را دوست میداشته، او را تنها گذاشته است.
و حال تمام موارد گفته شده باعث فروپاشی اساسی ساختار فیلم نمیشود و هر چه اثر به سمت فرجام و پایان ماجرا پیش میرود، لکنت روایت کمتر شده، و گیرایی فیلم در نیمهی دوماش بیشتر میشود. و اما گلادیاتور سینمای جهان، «راسل کرو» بازیگر نقش پدر این فیلم نویسندهای است که پس از تصادف رانندگی و از دست دادن همسرش دچار مشکلات روانی و عصبی شده، فیلم که اینچنین رقم خورد، مدام منتظر بودم که شباهتی میان این (راسل) با (کروی) فیلم «ذهن زیبا» بیابم.
راسل در آن فیلم نیز نابغهای بود گرفتار بیماری پارانویا، اما در «پدران و دختران» جنس دیگری از روان پریشی را به نمایش میگذارد، کاملاً متفاوت با فیلمِ «ذهن زیبا». شاید این فیلم از نقاط پررنگ هنرآفرینی راسل کرو نباشد اما همین به قولی درآوردنِ نقشاش و همچنین وجه تمایزِ ارائهی آن با فیلم «ذهن زیبا» بسیار جالب توجه است.
انگار «راسل کرو» با شیوهی بازیاش، خط و مرزی میانِ شکل و ویژگیهای بیماریاش در این فیلم با جنسِ دیگر رواننژندی در فیلم «ذهن زیبا» کشیده است .«پدران و دختران» در نوعِ خودش فیلمی زنده است که با تأثیر بر احساسات تماشاگرش، رضایتِ خاطر او را از تماشای اثر به دست میآورد.