هنوز هم بسیاری از ما شببیداریها و استرسهای ناشی از امتحانات نهایی و کنکور را به یاد داریم. آن چنان که خاطرات بدی در ذهنمان حک شده که هیچگاه دوست نداریم به آن دوران برگردیم. وضعیتی که نهتنها بهبود نیافته، بلکه دانشآموزان نسل جدید را نیز گرفتار خود کرده است. دکتر پدرام ، روانشناس درباره تاثیر مخرب آزمونهایی نظیر امتحانات نهایی و کنکورها بر دانشآموزان در گفتوگو با «آرمان» میگوید: امتحانات نهایی و کنکور کارکردهای مثبت و منفی استرس را در کنار هم دارند. بنا بر توان، تیپ شخصیتی و رفتار خانوادهها دانشآموزان متاثر از استرس هستند. در کل باید گفت که استرس ناشی از امتحانات نهایی و کنکور هم خوب است و هم بد، اما مشکل اینجاست که ما دانشآموزان را برای چنین آزمونهایی آماده نکردهایم. اگر دانشآموزان بهلحاظ روانی در خانواده و مدرسه آماده باشند، قطعا میزان استرس آنها کاهش خواهد یافت.
آیا اساسا آزمونهایی نظیر امتحانات نهایی و کنکور تاثیر مخربی بر دانشآموزان دارند؟
مسائل دانشآموزان در حوزه آزمونها دو جنبه دارند. یکی استرس مثبت است، یعنی هر آزمونی اعم از امتحانات داخلی، نهایی و کنکور یک کارکرد استرس مثبت دارند. به عبارت دیگر آزمونها دانشآموزان را به این سمت میبرند که برای کسب مهارت و دانش بیشتر در حوزه درسی تلاش کنند که این استرس مثبت کمککننده است، ولی زمانی آزمونها با استرسهای منفی روبهرو هستند و معلمان و خانوادهها به دانشآموزان میگویند که اگر آزمونها را قبول نشوید، فلان اتفاق میافتد یا اگر نمره پایین بیاورید، روی کنکورتان تاثیر میگذارد. بنابراین اگر امتحانات نهایی را خراب کنید، معادلههای زندگیتان در انتخاب شغل، شکلگیری هویت و سطح درآمدتان بههم میخورد. تمامی این موارد کارکردهای استرس منفی هستند. از این رو باید گفت که امتحانات نهایی و کنکور کارکردهای مثبت و منفی استرس را در کنار هم دارد. بنا بر توان، تیپ شخصیتی و رفتار خانوادهها دانشآموزان متاثر از استرس هستند. برای مثال برخی خانوادهها تربیتشان بهگونهای است که خیلی به نتیجه آزمون فرزندشان اهمیت نمیدهند و فرزندشان بهتر با موقعیت کنار آمده و اعتماد به نفس بالایی دارد. در مقابل خانوادههایی هم هستند که دائما فرزندان خود را سرزنش میکنند و به تبع این فرزندان اعتماد به نفس و عزت نفس کافی ندارند و در آزمونها دچار استرس منفی میشوند. در کل باید گفت که استرس ناشی از امتحانات نهایی و کنکور هم خوب است و هم بد، اما مشکل اینجاست که ما دانشآموزان را برای چنین آزمونهایی آماده نکردهایم. اگر دانشآموزان بهلحاظ روانی در خانواده و مدرسه آماده باشند، قطعا میزان استرس آنها کاهش خواهد یافت. حال سوالی که پیش میآید این است که وظیفه کاهش استرس دانشآموزان با خانواده است یا مدرسه؟ اگر این امر بر عهده خانواده است باید عنوان پرورش از وزارتخانه آموزش و پرورش برداشته شود و اگر کاهش استرس دانشآموزان بر عهده مدارس است، شاهد چنین رویکردی حتی در مدارس غیرانتفاعی هم نیستیم.
برای کاهش میزان استرس دانشآموزان نظام کیفی روی کار آمد، در حالی که این رویکرد با نواقصی همراه است …
نظام بدون نمره و کیفی در آموزش ما یکی از بزرگترین مشکلاتی است که نسل آینده علمی کشور با آن مواجه است و تمام اساتید دانشگاه نیز آن را تایید میکنند. در واقع یک نفر نیست که آگاهانه از این وضعیت رضایت داشته باشد. بنابراین اگر نظام بدون نمره و کیفی بخواهد استقرار صحیح پیدا کند، باید زیرساختهایش فراهم باشد. این در حالی است که ما فقط این نظام را بدون استقرار اجرا میکنیم، چون فقط شکل و شمایل سیستم آموزشی عوض شده و لباس زیبا به بدنه ناکارآمد و ناسالم آن پوشاندهایم. این در حالی است که باید پرسید آیا معلمان قدیمی و جدید دورههای ضمن خدمت حرفهای مبنی بر این نظام را دیدهاند یا فقط نظام عوض شده است؟ متاسفانه ما صرفا مشکلات را در ظاهر حل کردیم. گرچه نظام بدون نمره به کمک برخی دانشآموزانی آمد که در دوره ابتدایی تجدید میگرفتند و نمیتوانستند به مقاطع بالاتر بروند، اما نظام کیفی پارامترهای مختلفی دارد که تمامی موارد آن باید لحاظ شوند. از معلمان و شیوه تدریس و تربیت گرفته تا خانوادهها، ولی به هیچکدام نپرداختیم. دانشآموزان باید بدانند که معنی خیلی خوب، قابل قبول و غیرقابل قبول چیست. باید نظام بدون نمره همان حس نظام نمرهمحور را ایجاد کند. من نمیگویم نظام آموزشی استرس به وجود آورد، میگویم باید موجب شکلگیری حس برانگیختگی برای پیشرفت و حرکت دانشآموزان شود. این در حالی است که دانشآموزان در نظام کیفی میدانند به هر شکلی قبول میشوند. از این رو مانند دانشآموزان با سیستم قدیم آموزشی درس نمیخوانند. بنابراین تا زمانی که زیرساختهای نظام کیفی فراهم نشود، دچار چالش هستیم. اگر بخواهیم جامعهنگری داشته باشیم، یک روند طولانیمدت در پیش داریم. چندی پیش با جمعی از دوستان در خدمت دکتر عمادی، رئیس مرکز سنجش وزارت آموزش و پرورش بودیم و دوباره بحث همیشگی حذف کنکور به میان آمد. بهنظر من قانونگذاری برای حذف کنکور یک مانور تبلیغاتی است تا عملیاتی. وگرنه هر کس میداند که استقرار یک نظام مدتزمانی طولانی را میطلبد. برای مثال دانشآموزی تاکنون درس نخوانده، معلمش خوب نبوده و حالا قصد دارد که آیندهاش را بسازد، آیندهای که در گرو کنکور است. از این رو مساله حذف کنکور بهشدت استرسی را به دانشآموزان و خانوادههایشان وارد میکند. در واقع حذف کنکور یکی از بزرگترین استرسهای دانشآموزان و داوطلبان کنکور است که بهشدت برای خانوادهها بحران ایجاد میکند، چون بسیاری از خانوادهها در سطح اقتصادی متوسط هستند که برای موفقیت فرزندانشان در کنکور سرمایهگذاری کردهاند. اگر ما قصد کاهش استرس دانشآموزان را در آزمون کنکور داریم، باید در برنامه بلندمدت اعلام کنیم که مثلا دانشآموزان سال پنجم ابتدایی در چند سال آینده بدون آزمون کنکور ارزیابی میشوند. این رویکرد روش صحیح برای کاهش استرس دانشآموزی است و دانشآموزان و خانوادهها میدانند که از همان سالهای ابتدایی چگونه برای درس خواندن برنامهریزی کنند.
استرس دانشآموزان با چه تبعاتی همراه است؟
استرس ارتباط نزدیکی با کاهش اعتماد به نفس دارد. اگر دانشآموزی اعتماد به نفس خود را از دست دهد، عزت نفس خود را نیز از دست میدهد. این دو مقوله صد در صد برای پیشرفت و داشتن زندگی سالم مهم و ضروری است. کشورهای توسعهیافته از همان دوران ابتدایی روی عزت نفس دانشآموزان کار میکنند، ولی ما با فقدان آن روبهرو هستیم. وقتی دانشآموزی به هر دلیلی آزمونی را خراب میکند؛ هم از طرف خانواده تحت فشار قرار میگیرد و هم دوستان و بستگان او را ضعیف، تنبل و کمهوش میپندارند. از این رو چنین تعبیرهایی عزت نفس و اعتماد به نفس دانشآموزان را کاهش میدهد. برخورد مدارس هم که مزید بر علت است. در واقع مدارس علت نمره پایین دانشآموزان را ریشهیابی نمیکنند و در نهایت به خانوادهها میگویند که نمره فرزند شما بد شده است، حواستان باشد. این در حالی است که برخی دانشآموزان هم مشکل یادگیری دارند. تمامی این موارد روی اعتماد به نفس و عزت نفس دانشآموزان اثرگذار است و کاهش این دو ویژگی موجب عدم موفقیت دانشآموزان در درس و زندگی میشود و آنها نمیتوانند ابراز وجود کنند.