گریه کردن مردان یکی از مسائلی است که حول و حوش آن کلیشه های فرهنگی خشک و متعصبانه ای شکل گرفته است. در واقع از مردان انتظار می رود که گریه نکرده و هیجانات خود را بارداری کنند. این مسئله در طول رشد کم کم به مردان تحمیل می شود و از آن ها انتظار می رود مردانه رفتار کنند. این انتظارات و کلیشه های فرهنگی زمینه ساز مشکلات جسمانی و روانی مثل بروز علائم افسردگی می شوند. والدین با دامن زدن به این کلیشه ها این باور غلط را در فرزندان خود شکل می دهند. در این مقاله جوانب مختلف گریه کردن مردان را بررسیی خواهیم کرد.
گریه کردن
غم و اندوه از هیجاناتی است که هر انسانی به شکل طبیعی در شرایط مختلفی با آن مواجه می شود.
در شرایطی مثل فقدان ها، ناکامی ها، مرگ همسر، شکست عشقی، دلتنگی و بسیاری موارد دیگر احساس ناراحتی شدید تجربه می شود.
یکی از راه های تخلیه این هیجانات گریه کردن می باشد.
گریه کردن باعث می شود فرد غم خود را برون ریزی کرده و تا حدی از فشاری که روی خود احساس می کند، بکاهد.
گریه کردن در طول رشد
گریه کردن به عنوان ابزاری تکاملی از بدو تولد همراه نوزاد انسان می باشد. در واقع گریه کردن باعث بقای انسان می گردد و به عنوان هشداری برای اطرافیان عمل می کند که حاکی از نیاز های برطرف نشده نوزاد می باشد با گریه کردن نوزاد والدین به کمک او می شتابند تا مشکلاتش را برطرف کنند.
گریه در آغاز تولد نشانه نیازهای پایه ای کودک مثل غذا، گرسنگی، ترس و وحشت می باشد. رفته رفته در جریان رشد، کودک به خاطر احساساتی مثل غم و اندوه، دور شدن از مادر، اضطراب جدایی و موارد دیگری هم گریه می کند. بعد از اینکه توانایی های کلامی کودک به حدی رسید که بتواند گرسنگی خود را به مادر بیان کند، دیگر وقتی احساس گشنگی کرد، گریه نمی کند. بلکه گریه راهی برای برون ریزی هیجاناتش می شود.
تفاوت های جنسیتی در گریه کردن
در دوران کودکی تفاوت خاصی میان نوزاد دختر و پسر در گریه کردن وجود ندارد. آن ها به یک میزان برای نیازهایشان گریه می کنند. در واقع گریه کردن کودکان در بدو تولد بدون هیچ گونه بازداری رخ می دهد و از نوزادان پسر توقع نمی رود که کمتر از نوزادان دختر گریه کنند.
در جریان رشد، با بزرگتر شدن پسران، از آن ها توقع می رود گریه نکنند و دائما به آن ها تذکر داده می شود ((مرد که گریه نمی کند)). در واقع گریه کردن برای پسران امری مکروه و زشت می باشد و این در حالیست که چنین محدودیتی برای دختران اعمال نمی شود و آن ها آزادند هنگامی که احساس ناراحتی می کنند، به راحتی گریه کرده و در این حین توجه و حمایت دیگران را به دست آورند.
این جریان، با بزرگتر شدن ادامه می یابد و هرچقدر یک پسر بزرگتر و سن و سال دار تر باشد، بیشتر انتظار گریه نکردن از وی می رود. این مسئله به قدری شدید و درونی می شود که مردان، خود از درون احساس خجالت و شرم می کنند.
گریه کردن مردان معمولا به شکل بغض کردن و تر شدن چشم هاست. در حالیکه گریه کردن زن ها معمولا همراه با هق هق، صدا و فوران اشک های پی در پی هست. انگار که مردان در حالتی هم که گریه میکنند، این کار را با بازداری انجام میدهند.
کلیشه های مرتبط با گریه کردن مردان
همان طور که گفته شد، مردان از همان سنین پایین کم کم یاد می گیرند، قوی هستند و انسان های قوی گریه نمی کنند. در واقع آن ها برای اینکه اثبات کنند قوی هستند، هیجانات خود را بروز نمی دهند و این مورد بیشتر در مورد هیجانات منفی مثل ترس، اضطراب و غم صدق می کند.
به طور کلی جامعه از مردان انتظار دارد از احساسات به دور باشند و در مقابل زن ها به مسائل احساسی بپردازند. انگار که با نوعی تقسیم کار کردن، یک تصویر کلیشه ای قوی از مرد و یک تصویر ضعیف از زن حفظ می شود.
علل عدم گریه کردن مردان
تفاوت های ذاتی که بین زن و مرد وجود دارد می تواند تا حدی دور بودن مردان از احساسات و واقع گرایی بیشتر آنان را توجیه کند. مغز مردان به شکل ساختاری متفاوت از زنان است. در مغز زنان دو نیمکره ارتباط بیشتری با هم برقرار کرده اند و این ممکن است علت این باشد که زنان بیشتر درگیر احساسات بشوند.
بخشی از این تفاوت با زیست شناسی توجیه می شود ولی بخش بزرگ و عمده ای از آن مرتبط با مسائل فرهنگی و اجتماعی است. کودک پسر از ابتدای زندگی الگوی پدری را داشته که گریه نمی کرده است و در صورتی که پسرش گریه می کرد او را سرزنش کرده: ((تو مگر دختری؟)) و یا ((مرد که گریه نمی کند)).
پیامد های منفی عدم گریه کردن مردان
هیجانات دارای کارکرد های مفیدی برای انسان هستند. در واقع تجربه هیجانات به بقا و کیفیت زندگی ما کمک می کند. بنابراین آن ها برای سازگاری و انطباق ما ضروری هستند. حال در صورتی که فرد نتواند هیجاناتش را تجربه کند، مجبور به سرکوبی آن ها می شود. سرکوب کردن هیجانات شاید در مواقع معدودی جزء راهکار های سازگاری باشند ولی دائما سرکوب کردن باعث به خطر افتادن سلامت جسمانی، سلامت روان، از دست رفتن روابط انسانی و پایین آمدن کیفیت زندگی می شود.
شاید یکی از دلایلی که طول عمر مردان کمتر از زنان می باشد و میزان سکته های قلبی در آن ها بیشتر است همین فروخوردن هیجانات، عدم ابراز آن ها و برای مثال هنگام غم و اندوه گریه نکردن و برون ریزی نکردن می باشد. از طرفی باعث می شود مردان برای مقابله با احساسات و ناراحتی های خود بیشتر به سمت روش های ناکارآمد بروند. مصرف سیگار، اعتیاد به الکل و مواد مخدر از جمله روش های مقابله ای هستند که در جمعیت مردان بیشتر استفاده می شود. شاید بهتر باشد از این پس به کودکان پسر خود آموزش ندهیم گریه نکنند و خودمان هم گاهی گریه کنیم.
یکی از پیامدهای گریه نکردن مردان، ایجاد تنش های درونی برای آنان است. در این مواقع می بینیم که اختلافات در خانواده بیشتر شده و دعواهایی بدون سرانجام باهم خواهند داشت. بیشتر مردان در چنین مواقعی به جای انتخاب یک راه حل مناسب به دنبال راه های آسان مثل مصرف مواد می روند. پس اگر احساس می کنید همسرتان مشکلات و ناراحتی خود را بیان نمی کند حتما برای حل این موضوع به مشاوره خانواده مراجعه نمایید.