فکر کردن اگر از حد و اندازه خود بگذرد میتواند مشکلات اساسی در رفتار و اعمال ما بوجود بیاورد.تفکر بیش از حد خصوصاً در مورد خانمهایی که در شرایط ناامیدی و پر استرس زندگی خود را میگذرانند بی شک میتواند به ایجاد اضطراب و افسردگی در آنها مبدل شود. هر یک از انسانها در طول زندگی خود برای رسیدن به آرامش و مثبت اندیشیدن به نوعی تلاش میکنند ولی متأسفانه گاهاً میبینم که الگوها و تفکرات منفی سبب از بین رفتن لحظه های زیبا و تکرار ناشدنی زندگیمان میشود که غیر قابل جبران است و دیگر نمیتوانیم زمان از دست رفته را بازگردانیم.
هریک از ما در گذشته اشتباهاتی داشتهایم که اکنون در زمان حال، اثرات خود را گذاشته و سبب نگرانی و ایجاد موقعیتهای تنشزا در زندگی کنونی ما شده اند که این امر به مرور میتواند منجر به نتایج تلخ و منفی در آینده ما شوند. شاید ما حساسیت بیش از حد نشان میدهیم و بیش از حد به تحلیل و موشکافی تجربه ها و تعاملهای خود میپردازیم در صورتی که بسیاری از درگیریها و مشغولیات زندگی ما وجود خارجی ندارند و ما با فکر و خیال منفی به آنها دامن میزنیم!
در خیلی از مواقع، زمانی که اتفاق بدی برایمان رخ میدهد سریع این اتفاق را با اتفاقات بد و تلخ گذشته به هم ربط میدهیم و احساس ناراحتی و غم سرتا پای وجودمتان را فرامیگیرد.
در زمان حال نیز اغلب وقتی مشکلی برایمان پیش میآید، در ذهن خود حدس میزنیم یا احتمال میدهیم که مشکلمان به نتایج مطلوبی نرسند و نتیجه منفی داشته باشند، ممکن است به خودمان سخت بگیریم و شرایط استرس زا برای خود پیش بیاوریم در حالی که احتمال دارد هرگز آن چیزی که ما فکر میکنیم اتفاق نیفتد!
اگر شماهم جزو آن دسته از افرادی هستید که اغلب خود را در چنین موقعیتهایی مییابید، و بیش از اندازه فکر میکنید حتماً در این مقاله با ما همراه باشید تا شما را با راهکاهارهایی آشنا کنیم که با کمک آنها بتوانید جلوی تفکر بیش از حد خود را گرفته و در زمان حال به آرامش دست یابید:
۱٫ اینکه بیش از حد فکر و خیال میکنید را قبول کنید!
قدم اول برای حل هر مشکل پذیرش آن میباشد؛ قبول کنید با مشکل مواجهید:
- اگر احساس می کنید که نمی توانید ذهن خود را نسبت به افکار بیش از اندازه کنترل کنید و این امر سبب کاهش شادی، قدرت تصمیمگیری، انجام کارهای روزمره و یا تشکیل روابط عاطفی شما اثر گذاشته است.
- اگر به محض اینکه اتفاق ناگواری برایتان پیش میآید قدرت خود را از دست داده و دچار افسردگی شده و منفی بافی ملکه ذهنتان میشود.
بخاطر داشته باشید در صورتی که مدام به انکار کردن مشکل خود بپردازید و سعی در پنهان کردن آنها کنید، بی شک وضعیت شما روز به روز بدتر میشود.
اگر شک دارید که دارید منفیبای میکنید به سراغ دوستان و عزیزان خود رفته و از آنها بخواهید تا واقعیت را با شما مطرح کنند؛ بسیاری از مواقع دوستان خیلی بهتر از خود شما میتوانند شما را دیده و قضاوت نمایند.
اگر فکر میکنید افکارتان پیچیدهتر از آن است که بتوانید با دوستان خود آنها را در میان بگذارید و نمیتوانند به شما کمک کنند به سراغ یک مشاور یا درمانگر متخصص بروید و مطمئن باشید در این زمینه به خوبی شما را راهنمایی میکنند.
فکر نکردن به یک موضوع یا شخصی خاص که موجب بوجود آمدن این تفکر بیش از حد شده، در واقعیت ممکن نیست؛ بنابراین بیخود تلاش نکنید؛ بهتر است افکار ناخواسته را از خود دور نکنید؛بلکه آنها را بپذیرید.
تحقیقات صورت گرفته در این مورد به خوبی نشان داده که میزان نگرانی و افسردگی و وسواس در کسانی که تمرین کرده بودند افکارشان را بپذیرند نسبت به کسانی که تمام تلاش خود را در جهت دورکردن این افکار داشتهاند، به مراتب کمتر بود.
پذیرفتن افکار به هیچ وجه به این معنا نیست که باید افکارتان را قبول یا دوست داشته باشید؛ بلکه باید افکارتان را به عنوان قسمتی از واقعیت وضعیت فعلی خود قبول داشته و برای کنترل کردن یا تغییر آنها تلاش بیهوده نکنید. در صورت انجام کارهایی که گفته شد میبنید که افکار کمتر در ذهنتان تکرار میشوند.
۲٫ از آنجایی که مغز ما تمایل طبیعی به تفکر بیش از حد دارد پس خود را سرزنش نکنید!
تمایل طبیعی مغز هر انسانی به تفکر بیش از حد است؛ پس عذاب وجدان نگیرید و خود را مدام سرزنش نکنید. از دید سوزان نولن – هوکسما ،خانم دکتر روانشناس مغز ما برای تفکر بیش از حد برنامه ریزی شده است زیرا افکار و خاطرات ما به طور ذاتی به یکدیگر مرتبط هستند.
زمانی که اتفاق بدی برای شما میافتد و در پی آن دچار استرس میشوید، سرازیر شدن سیل افکار منفی در ذهنتان طبیعی است؛ به طور مثال ممکن است در اثر عملکرد ضعیف در سر کار و افت شغلی، افکار منفی به سراغتان بیایند و مثلاً یاد مادربزرگ خود بیفتید که سال گذشته از دنیا رفته است.
ذهن ما عادت دارد وقتی که اتفاق ناگواری برایمان رخ میدهد همه چیزهای منفی و غیرمرتبطی که به هیچ عنوان ربطی به هم ندارند شاید حتی وجود هم نداشته باشند را سریع به هم ربط دهد.
هر چقدر این خیالبافی و ربط دادنها بیشتر اتفاق بیافتند، در آینده فکر و خیال بیشتر سراغمان آمده و بیش از حد گرفتار میشویم.
اکنون که از این موضوع آگاه شدید هر زمان که مغزتان برای وصل کردن و ارتباط دادن بین رویدادها در حال تلاش و تکاپو است، میتوانید سریع دست بکار شده و با آگاهی کامل به حل مشکل بپردازید.
۳٫ سعی کنید بیشتر نفس بکشید
همانطور که گفته شد زمانی که مغرتان به ربط دادن حوادث بد مشغول شود، افکار منفی از هر جهتی شروع به سرازیر شدن میکنند.حال چگونه میتوان این موضوع را حل کرد و از پس آن برآمد؟
در چنین مواردی اولین و راحتترین کاری که میتوان انجام داد، کنترل کردن نفس کشیدن است؛تنفس باعث آرامش شما شده و سریع حال شما را به زمان برمیگرداند. شاید بگویید این کار آسانی است ولی بدانید هنگامی که ذهن شما با افکار منفی درگیر میشود دچار وضعیتی میشوید که کنترل آن بعضاً بسیار سخت میگردد؛ در این زمان آنچه نیاز دارید آرامش ذهنی و بدنی است.
۴٫ یاد بگیرید کمتر حرف بزنید
خیلی از افراد اوقاتی که زیادتر از حد و اندازه فکر و خیال میکنند نمیتوانند جلوی حرفزدن خود رابگیرند؛ این مورد علی الخصوص در میان خانمها در هنگام استرس و نگرانی آنها بیشتر دیده میشود. هرچنددر برخی مواقع صحبت کردن در مورد نگرانی ها و دل مشغولیات به شما کمک میکند؛ بخصوص اگر شنونده هم جزو کسانی باشدکه بیش از حد فکر میکند ولی در اغلب مواقع نتیجه معکوس داشته و سبب بدترشدن شرایط شما میشود.
در صورتی که بیشتر زمان خود را به تجزیه و تحلیل مشکلاتتان با دیگران اختصاص دهید، به این نتیجه میرسید که در اثر تکرار و مرور افکار منفی خود، بیشتر از قبل غمگین شده اید؛ چون تمامی جزییات برایتان تکرار میشوند.
حتی طبق تحقیقات ثابت شده که وقتی هر دو نفر در مورد زندگی خود صحبت کنند و افکار منفی را با هم به اشتراک بگذارند هر دو دچار منفیگرایی و استرس بیشتری میشوند.
این افکار منفی و مرور آنها در خانمها باعث افزایش هورمون استرس(کورتیزول) میشوند.
به شما پیشنهاد میکنیم اگر احساس کردید نیاز دارید در مورد افکارتان با کسی صحبت کنید، آنها را بنویسید؛
افکاری که باعث ناراحتی شما میشوند را به روی کاغذ بیاورید: تمام افکار ناراحت کننده تان را به ترتیب بنویسید. ابتدا مواردی که بیشترین استرس را دارند و در انتها آنهایی که کمترین میزان استرس را به شما وارد میکنند.
برای مثال اگر این فکر که ممکن است شغلتان را از دست بدهید، شما را آزار میدهد دل مشغولیهایتان را این چنین بنویسید:
از این به بعد چگونه بدهی و قسطهایم را پرداخت کنم؟
اگر کار جدیدی پیدا نکنم چگونه از فرزندانم مراقب کنم و از پس مخارج زندگی برآیم؟
از اینکه بعد از این سالها جلوی دیگر کارمندان لوازمم را جمع کنم خجالت میکشم.
در خیلی مواقع زمانی که نوشتههای خود را مرور میکنید میبینید که بیشتر افکار منفی و نگرانیهایتان بی مورد بوده است…
اگر اشتباهی کرده اید و مدام آن اشتباه را در ذهن خود مرور میکنید سعی کنید که با آن اشتباه و خطاها مانند یک درس رفتار کنید. ببینید از آن اشتباه چه درسی میتوانید بگیرید؛در هر یک جلسه این اشتباه را خلاصه کرده و بنویسید.
در یک مقاله که در مجلهی علوم روانشناسی منتشر شد، محققان به این نتیجه رسیدند که وقتی مردم افکارشان
را روی یک قطعه کاغذ می نویسند و سپس آن کاغذ را دور می اندازند، به صورت ذهنی افکارشان هم با کاغذ
دور انداخته میشوند.
۵٫ بیشتر بخندید:
زمانی که ما میخندیم، مغز ما درگیر می شود ؛خندیدن میتواند ذهن شما را از نگرانی ها رها کند. با دوستانی که شما را به شدت میخندانند هم صحبت شوید، یک فیلم خندهدار ببینید یا در یک کلاس یوگای خنده شرکت کنید. حتی می توانید به درمانگرانی مراجعه کنید که تخصص شان «درمان با خند» است. در این تخصص، به مردم یاد داده می شود که آزادانه به چیزهایی بخندند که در حالت معمول خنده دار نیستند و همچنین یاد داده می شود که چگونه میتوان برای مقابله با وضعیت های دشوار، از شوخ طبعی استفاده کرد.
خندیدن را فراموش نکنید؛ خنده بر هر درد بی درمان دواست.
۶٫ خودتان را با فعالیت و مشغولیت فیزیکی سرگرم کنید
تا کنون آموختید که با تکنیکهای کنترل تنفس و صحبت کمتر، میتوانید ذهن و بدن خود را آرام نگه دارید. برای تخلیه و کاهش انرژی درونی بدنتان نیاز به انجام فعالیتهایی دارید تا بتوانید از الگوهای وسواسی فکری خود رها شوید؛ کارهایی که هم برای ذهن و هم بدنتان جذاب باشد. این فعالیت ها فایدهی دیگری هم دارند و سبب تولید انتقال دهندههای عصبی مربوط به احساسات خوب، و اندورفین ها می شود که حالتان را بهتر خواهد کرد.
میتوانید فعالیتهایی زیر را انجام دهید:
پیاده روی سریع، دوچرخه سواری طولانی و یا سریع، بازی با حیوانات خانگی و کودکان، انجام یوگا، بازی های ورزشی، شنا و یا دویدن
همچنین یادگیری زبان یا موسیقی و انجام بازیهای گوناگون فکری، و یا هر گونه هنری که سرگرم کننده باشد میتوانند شما را از شر تفکرات بیش از حدتان راحت کند. سعی کنید با حل کردن جدول کلمات متقاطع، یا حل مسائل پیچیده ی ریاضی و یا پیگیری کردن یک سری مراحل پیچیده برای انجام یک پروژه، چالش ذهنی برای خود ایجاد کنید.انجام دادن این کارها سبب میشود که دیگر فرصتی برای راه دادن افکار منفی به ذهن خود نداشته باشید.
۷٫ تمرکزتان را بر حواس خود بالا ببرید
از دیگر راهکارهای مؤثر برای جلوگیری از تفکر بیش از حد این است که بتوانید در زمان حال زندگی کنید.ولی چگونه میتوان در زمان حال زندگی کرد و نگذاریم دغدغه هایمان در مورد آینده انرژی و وقتمان را هدر ندهد؟
شما میتوانید با تمرکز حواس یا شکلی از مدیتیشن که بدون قضاوت و تفکر است، مشاهدهگر زمان حالتان باشید؛ در این حال اگر باز هم افکار مزاحم و نگران کننده به ذهنتان خطور کرد آنها را نادیده بگیرید تا از ذهنتان رد شوند.
بدون شک یادگیری تکنیکهای مراقبه فنی همچون مدیتیشن بهترین کاری است که میتوانید انجام دهید ولی اگر انجام آن برایتان مشکل است حتماً به متخصص در این زمینه مراجعه کنید.
خدمات مشاوره فردی و یا مدیریت رابطه در مرکز مشاوره دکتر پدرام را بیشتر بشناسید… |
حواس پرتی متمرکز:
پرتکردن حواس یا مشغول کردن خود به چیزی زمان هجوم افکار منفی را شاید شما هم به طور ناخواسته امتحان کرده باشید. مدام از یک موضوع به موضوع دیگر نپرید و فکر خود را پریشان نکنید بلکه حواستان را فقط به یک چیز پرت کنید.یک کتاب بخوانید یا به یک قطعه از موسیقی گوش کنید. مشغول کار بخصوصی شوید و تمام ذهن و حواس خود را بر روی آن متمرکز کنید.یادتان باشد هر چقدر ذهن پریشانتر باشد بی شک به طور ناخواسته با ناراحتی بیشتری همراه خواهد بود.
۸٫پذیرفتن تقدیر و تسلیم جهان شدن
وقتی اغلب نگران آینده هستیم کنترل وقایع زندگی را تا حد زیادی از دست میدهیم.
انتخاب با شماست: یا میتوانید نگران باشد و روز به روز تحلیل رفته یا اینکه هر چیزی را همانطور که هست و اتفاق میافتد بپذیریم و همه چیز را با عشق به جهان بسپاریم تا به آرامش دست یابیم.
این که گفته میشود تسلیم جهان شویم به معنای واگذاری کامل اختیارات و هیچگونه تلاشی به خرج دادن نیست؛ بلکه بدان معناست که شما به جای ایستادگی و مبارزه در مقابل جریان کنونی زندگی با آن هماهنگ میشوید و به آن میپیوندید. به جریان زندگی اعتماد کنید و می دانید همه چیز در زمان، مکان و شرایط مناسب اتفاق خواهد افتاد و شما در جایی قرار دارید که باید باشید. از نظر کائنات و جهان هستی؛ هیچ چیز خوب یا بدی وجود ندارد. هر دوی این ها، پشت و روی یک سکه هستند.
۹٫ افکار ما واقعیتمان را می سازد
تفکر بیش از حد سبب میشود یک زندگی سرشار از نگرانی و اضطراب برای خود بوجود آورید. انتخاب با شماست؛ انرژی افکار و احساسات شما، خالق زندگی شماست.
ما باید نسبت به افکار خود آگاهی بیشتری داشته باشیم زیرا که افکار ما دارای قدرت بیش از اندازه ای است که حتی بتوانید فکرش را بکنید. اگر نگران از دست دادن شغلتان باشید، با این نگرانی؛ احتمال اخراج خود را بیشتر می کنید.
بنا به قانون جذب؛ ما هر بیشتر در مورد چیزی نگران باشیم، همان نتایج نگران کننده را به سوی خودمان جذب می کنیم.
۱۰٫ فکرکردن را متوقف کنید
برای مدت سه دقیقه یک زمان سنج، یا ساعت یا آلارم را تنظیم کنید. سپس بر روی افکار ناخواستهتان تمرکز کنید. هنگامی که زمان سنج یا آلارم به پایان رسید، فریاد بزنید. “بسه!”. این اشارهی شما برای خالی کردن ذهن شما از آن فکر خواهد بود. آگاهانه به یک فکر دیگر فرو بروید مثلاً به تصویر ساحل دریا فکر کنید یا … و ذهنتان را برای مدت سی ثانیه روی آن فکر یا تصور ثابت کنید. اگر فکر ناراحت کننده در طی این مدت بازگشت، مجددا فریاد بزنید کافیه !
اگر بخواهید، می توانید وقتی میگویید “بسه” از جای خود برخیزید و یا با انگشتانتان ضربه بزنید یا دستانتان را به هم بکوبید. این کارها فرمان “بسه!” را تقویت میکنند و بیشتر افکارتان را متوقف میکنند.
این تمرین را آنقدر تکرار کنید تا به مرحله ای برسید که آن فکر با یک فرمان از ذهن تان دور شود. در این مرحله، شما باید قادر باشید آن فکر را در هر زمانی و هر کجا که رخ دهد متوقف کنید.
وقتی شما به این مرحله از کنترل و تسلط رسیدید، فکر بعدی را از روی لیست تان انتخاب کنید و تمرین متوقف کردن افکار را با فکر جدید ادامه دهید.
نکات:
با خود نگویید «من موفق شدم دیگر به فلان مسئله فکر نکنم» یا « من نمی توانم به فلان مسئله فکر کنم»
زیرا این کار فقط باعث میشود که شما بیشتر به آن شخص یا آن چیز فکر کنید.
انتظار نداشته باشید که نتایج فوراً حاصل شوند ممکن است حتی پس از انجام تمام کارهایی که گفته شد و آنها را انجام دادید هنوز افکار ناخواسته در مورد آن شخص یا آن موقعیت گهگاه به ذهن شما خطور کند. این را به عنوان یک بخش طبیعی از هدف تان برای ادامه دادن در نظر بگیرید.
صبور باشید، به تمرین ادامه دهید و مطمئن باشید که در نهایت فکر کردن به وضعیتی که ناراحتتان میکند یا شخص با گذر زمان در ذهنتان محو میشود.