انگیزشی / روانشانس / درام
نقد و بررسی فیلم Good Will Hunting
تمام مدت تماشای فیلم Good Will Hunting و یا “ویل هانتینگ نابغه” آرزوی واقعی بودن آن را داشتم! و دوست داشتم داستانی بر اساس واقعیت باشد، شبیه فیلم جاودان”یک ذهن زیبا” با بازی راسل کروو که از اوایل فیلم حال و هوای آن را به به ناخودآگاه برایم یادآور بود و اگر در سال ۱۹۹۷ ساخه نشده بود شاید می گفتم از آن الهام گرفته است.
ویل هانتینگ نابغه ریت ۸٫۳ را دارد و این یعنی Gus Van Sant توانسته نظرات مختلفی را به خود جلب نماید؛ فیلمنامه فیلم نوشته مشترک مت دیمون، بن افلک است که به همراه رابین ویلیامز، استلان اسکارشگورد و مینی درایور از بازیگران اصلی آن هم بودهاند.
خلاصه ای از داستان فیلم:
داستان فیلم در مورد ویل هانتینگ، جوان۲۰ سالهای است که در دانشگاه امآیتی سریدار است و نبوغی ذاتی در زمینه ریاضیات دارد اما استعداد خود را باور ندارد. استلا اشکارسگورد بازیگر سوئدی در نقش “جرالد لمبیو” پروفسور ریاضی دانشگاه امآیتی که استعداد ویل هانتینگ را کشف میکند، رابین ویلیامز در نقش روانشناسی که با ویل هانتینگ گفتگو میکند و بن افلک هم در نقش “چاکی سالیوان” دوست صمیمی ویل هانتینگ در این فیلم بازی میکنند.
روند فیلمنامه به گونه ای است که ما را به بازخوانی پرونده ی جوان غربی وا می دارد. پرونده ای ناپاک با ذهنیتی سیاه و منفی نسبت به کلیت آن. عیاشی، خوشگذرانی، بی هدفی، عدم پایبندی به ارزش ها، همگی وصله های ناجوری است.
که شخصیت ویل با آنها به گونه ای آمیخته و تعریف میشوند و ما شاید در ابتدا انها را باور کنیم و البته خیلی زود تغییر مسیر خواهیم داد و شاید همزادپنداری های زیادی با ویل داشته باشیم و یا حامی این شخصیت بشویم. انطباق پیش داوری ها با روایت مقدمه ی فیلم در ارتباط مستقیم با نتیجه گیری نهایی از فیلم است .
ویل هانتینگ نابغه
از جمله فیلم هایی است که شاید تمایز در کشف معنا را به خوبی مشخص کند. آسیب های اجتماعی، واقعیت های دنیای جوان، دید متفاوت نبوغ و سیاستمداران به مسائل، تقابل تفکر پیشرفت در مقابل ماندن در دنیای قدیمی و در نهایت مشکلات “در خودماندگی” که به صوت ضعیف یا عمیق گریبانگیر بسیاری افراد میباشد و بسیاری موارد دیگر که هر کدام به زیبایی در این فیلم قابل ادراک است.
فیلم در فضایی بهم ریخته از محل زندگی یک جوان شروع می شود. جمع دوستانه ی آنها را خوشگذران و باری به هر جهت توصیف می کند. خشونت طلبی، اعتیاد به سیگار و … انواع و اقسام اتهاماتی است که به او زده ایم . ویل غالب وقت خود را با دوستانی می گذراند که از قول پروفسور میمون هستند.
سیگار کشیدن های مکرر ( حتی با دست بسته در زندان )، مصرف مدام نوشیدنی، وقت گذرانی در کلوپ شبانه با آن ویژگی های مخصوص به خود، خشونت و …که فیلم نشان می دهد می روند تا ذهنیات ما را به منصه ی ظهور برسانند.
اما پاراگراف معترضه از آنجا آغاز می شود که پای ارزش ها آن هم از زبان همان جوان عیاش خشونت طلب به میان می آید .او با احترام به قانون در دادگاه حاضر می شود. در کسوت یک وکیل به قوانین استناد می کند و در قالب جملاتی بنیادی و ارزشی از خود دفاع می کند.
جملاتی می گوید که حتی وکیل طوری اظهار می کند که تاکنون آنها رانشنیده : ” آزادی مثل حق نفس کشیدن برای روحه ” . ” بدون آزادی انسان یک موجود چارپاست.” عبور ویل به همراه دوستانش از خط کشی عابر پیاده یکی از معدود جلوه های بصری فیلم است که به مدد القاء روح قانونمندی جوان آمریکایی می آید.
آجر روی آجر گذاشتن را نه تنها یک کار پست، بلکه دارای شرافت می داند. در مواجهه با پیشنهاد کار در سازمان امنیت ملی با یک استدلال ارزشی و پخته ( در قالب نبوغ خود ) آن را رد می کند چرا که معتقد است رمز گشایی او شاید منجر به قتل عام بی گناهان شود.
فیلم ویل هانتینگ نابغه به دلایل زیادی به یکی از محبوبترین فیلمهای بیست سال گذشته تبدیل شده است. یکی از این دلایل بازی درخشان رابین ویلیامز است که تنها جایزه اسکار وی را برایش به ارمغان آورد. این فیلم همچنین موجب شد تا کارگردان نه چندان معروف آن آقای گاس ون سنت به شهرت و اعتبار زیادی دست یابد.
دیگر نقطه قوت این فیلم بازی دو هنرپیشه هالیوود، مت دیمون و بن افلک بود که با دوستی و همکاری بسیار فیلمنامه کار را نوشته و توانستند جایزه اسکار بهترین فیلمنامه را از آن خود کنند. همچنین این فیلم یکی از ده فیلم برتر روانشناسی تاریخ سینما به شمار میرود.
با وجود قوت و پختگی فیلمنامه نقایصی در آن مشهود است . از آن جمله پرداخت ضعیف شخصیت ویل معروف است که گفته اند %۹۹ تلاش و %۱ نبوغ ( این خود گفته ی یک نابغه است ) اما گویی در مورد ویل برعکس جلوه داده شده! گویی از همان ابتدا با فرمول ها و روابط ریاضی متولد شده است.
چرا که ما هیچگونه تصویری نسبت به گذشته ی او نداریم که چه کرده که این تسلط بر مطالب علمی نتیجه ی آن است . حتی نبوغ ویل هم به درستی به تصویر کشیده نمی شود .
در ابتدا با چند اتفاق جالب که تنها بر امده از نبوغ ویل است بیننده تشنه می شود که چشمه های دیگری از استعداد ذاتی او را ببیند ولی این نبوغ تنها در قالب مباحثه و متقاعد کردن دیگران به شیوه ای خسته کننده تجلی می یابد.
ولی در کل با این ایراد کلی و غالب، شاهد اثری زیبا، جذاب و در عین مهیج بودن، فکر انگیز هستیم که می توان بعد از دیدنش از رضایت قلبی و حس خوبی برخوردار بود… حس تفکر و تعمق در دنیای انسانی و اتفاقات آن.
بد نیست یکی از دیالوگ های زیبای این فیلم را هم بخوانیم:
شین: تو یه شریک تو زندگی داری؟
ویل: منظورت چیه ؟!
شین : کسی که باهات در ارتباط باشه و در مورد مسائل زندگیت باهات صحبت کنه.
ویل : آره… کلی دارم
شین : بگو ببینم کیان ؟
ویل : شکسپیر، نیچه، فرصت، و کنر…
شین : خوبه، ولی اینا که همشون مُردن…
شین : نه برای من!
فیلم های پیشنهادی دیگر…
نقد و بررسی فیلم Million Dollar Baby
۲ دیدگاه
بسیار نقدی نوشتید که خواستید از سر باز کنید
حق با شماست و به هر حال هر کس از منظری به نقد و یا بررسی می پردازه و مطمپنا این مطلب کامل و جامع نیست و البته در این سایت ما نیت بررسی و نقد سینمایی به فیلم ها نداریم و نگاه و برداشتمون از حوزه روانشناسی و جنبه های اثرگذاری فیلم ها بر افراد و زندگی افراد هستش.
به هر حال ممنون و باعث افتخار بود که خوندین و نظرتون رو برامون نوشتین مهدی جان