نحوه مطالعه دروس رشته ریاضی

ادبیات

 

لغت و تاریخ ادبیات ، جنبۀ حفظی دارند و آنها را باید خواند و بارها تکرار کرد تا در ذهن باقی بماند . من هنگام تکرار مطالب حفظ شده، در ابتدا مطالبی را که در ذهنم بود، برای خودم مرور می‌کردم و بعد، هرچه از خاطرم رفته بود، می‌خواندم. برای تسلط بر سؤال های قرابت معنایی ، شعر خواندن و فهمیدن معنی ابیات، بسیار مؤثر است؛ یعنی نباید خود را محدود به اشعار کتاب کرد. در املا هم، علاوه بر حفظ کردن املای واژگان کتاب، باید به کلمات هم آوا توجه داشت . همچنین ریشه‌یابی، در پی بردن به املای صحیح کلمات عربی کمک بسیاری می کند. برای دستور زبان هم علاوه بر آشنایی با قواعد موجود باید تست زیاد زد؛ چون سؤال‌های زبان فارسی در تست با قواعد ثابتی که در کتاب درسی خواندیم، فرق می‌کند. برای تسلط بر آرایه‌های ادبی نیز من فکر می‌کنم که اول باید درک خوبی از آرایه‌ها داشت و بعد از آن باید آرایه‌های ابیات مختلف را پیدا کرد تا توانایی استخراج آرایه‌ها را به دست آورد.

 

عربی 

 

در کل، کاری که من برای پاسخگویی سریع‌تر به سؤال‌های ترجمه و تعریب انجام دادم این بود که یک بخش از جمله را که قرار بود ترجمه شود، انتخاب می‌کردم و در همۀ گزینه‌ها بررسی می‌کردم؛ مثلاً فعل جمله را بررسی می‌کردم و از این راه، سریع‌تر می‌توانستم با خواندن بخش کوچکی از جمله، گزینه‌های غلط را حذف کنم. پاسخگویی به سؤال‌های درک مطلب و متن عربی نیز، نیازمند توجه به نشانه‌های موجود در متن، مثل کلمات اصلی موجود در متن و بررسی آنها دارد.

 

دین و زندگی

 

سؤال‌های کنکور سال گذشته، منبع مهمی برای درس معارف اسلامی است؛ برای مثال، پیام آیات را از تست‌های کنکور سال‌های گذشته می‌شود، برداشت کرد؛ یعنی، علاوه بر مطالعه کتاب، پاسخ به تست‌های کنکور سال‌های گذشته می‌تواند در فراگیری و پاسخگویی به سؤال‌ها بسیار مفید باشد.

 

زبان خارجی 

 

واژگان کتاب را که حفظ کرده بکنید و برای گرامر هم به نظر من توجه به متن‌های کتاب، بسیار مؤثر است. در سؤال‌های درک مطلب هم گاه کلمه‌ای است که معنی‌اش را نمی‌دانیم و باید حدس بزنیم. اگر این گونه سؤال‌ها را بشناسیم و و بیشتر روی این سؤال‌ها کار کنیم، در پاسخگویی به آنها کمک خواهد کرد. خود من گاه پیش می‌آمد که معنی ترکیبی را متوجه نمی‌شدم، اما برای درک مفهوم اصلی متن با مشکلی مواجه نمی‌شدم؛ چون برای پاسخ به درک مطلب‌ها، فهمیدن متن کلی و تقسیم بندی های متن در درجه اول اهمیت است؛ البته دانستن واژگان انگلیسی، بخصوص آنچه که در گسترۀ کتاب‌های درسی است، نیز به درک بهتر متن های انگلیسی کمک می‌کند.

 

ریاضی

 

مهم ترین مانع بر سر راه پاسخگویی به سؤال‌های هندسه تحلیلی، به نظر من طولانی بودن راه حل‌ها و وقت گیر بودن سؤال‌هاست؛ تا جایی که عده‌ای از داوطلبان به همین دلیل، این درس را کنار می‌گذارند. به نظر من، برای موفقیت در پاسخگویی به سؤال‌های این درس، باید خیلی تست کار کرد و حین تست زدن باید راه های مختلف پاسخگویی را پیدا کرد؛ یعنی لازم است که با ذهنی خلّاق در هندسه تحلیلی جلو رفت تا بتوان کوتاه‌ترین راه پاسخگویی مباحث یا تست های مختلف را پیدا کرد. در هندسه پایه نیز، با اینکه در بعضی از فصل‌ها جنبه خلاقیت در سؤال‌ها قابل توجه است، اما اکثر مواقع از موارد مشخصی سؤال طرح می‌شود؛ یعنی یک نشانه‌هایی در سؤال هست که می‌شود از آن نشانه یا نشانه‌ها، برای پیدا کردن راه حل استفاده نمود. برای پیدا کردن نشانه‌ها هم باید تست زیاد زد و مساله‌های بسیاری را حل کرد.

ریاضی گسسته، یکی از درس‌هایی است که نیاز به دقت بسیار دارد؛ برای مثال، از مبحث نظریه اعداد می‌شود انواع سؤالات را طرح کرد که در بسیاری از موارد، راه حل خاص دارند. برای آشنا شدن با انواع سؤال‌ها و پیدا کردن راه حل آنها باید تست زیاد زد و وقت زیادی را صرف این مبحث کرد .برای دیفرانسیل، تمرین‌های خود کتاب خیلی مهم است. بسیاری از اوقات، سؤال‌های کنکور به سؤال‌های کتاب شباهت دارد. دیفرانسیل، مفهومی‌تر از مباحث دیگر ریاضی است؛ برای مثال، داوطلب باید مفهوم مشتق را درک کرده باشد و بداند که به چه کار می‌آید؛ چون شاید در یک سؤال از اسم مشتق استفاده نشود، اما از مشتق در آن استفاده شود. سؤال‌های دیفرانسیل گاه ظاهری پیچیده دارد و به نظر می‌آید که راه حل آن طولانی است؛ اما بسیاری از اوقات می‌توان همین سؤال‌ها را با راه حلی کوتاه حل کرد که لازمۀ آن، فهمیدن این درس است.

درس آمار به نظر من ارزش خواندن دارد؛ چون سؤال‌هایی دارد که جنبۀ خلّاقیت ندارند؛ حتی شاید بتوان گفت که جنبۀ کلیشه‌ای پیدا کرده باشند؛ یعنی حدود مبحث معلوم است؛ البته گاه نیاز به محاسبات طولانی دارد و باید سرعت عمل داوطلب در این زمینه، خوب باشد.

 

فیزیک 

 

بعضی از فصل های فیزیک، مثل سینماتیک و دینامیک، گسترده است و می توانند انواع سؤال را از این مباحث طرح کنند و بعضی از فصل ها هم سؤالات مشخصی دارند، و بالاخره بخشی از فصل ها مثل انرژی هسته‌ای در انتهای کتاب فیزیک سال چهارم بیشتر جنبۀ حفظی دارند. باید گفت که شناخت این مباحث حفظی، بسیار مهم است و نباید از آنها غفلت نمود.
عده‌ای تصور می‌کنند که سؤال های فیزیک را می‌توان با حفظ فرمول های متعدد پاسخگو بود. من در زمینۀ حفظ فرمول ضعیف هستم و اعتقادی هم به این کار ندارم؛ چون اگر فقط فرمول حفظ شود و مطلب درست درک نشده باشد، هر لحظه ممکن است که فرمول فراموش شود، و چون مفهوم درست جا نیفتاده است، سؤال مورد نظر از دست می رود؛ از طرف دیگر، نمی شود روی اینکه یک سؤال حتماً شبیه سؤال دیگر است ، سرمایه گذاری کرد و فرمول گذاری نمود؛ یعنی امکان دارد که طراح از شیوه ای استفاده کند که با فرمول تعیین شده جوابگو نباشد.

 

شیمی 

 

سؤال‌های شیمی کنکور نسبت به سال های گذشته، مفهومی تر شده است و در ضمن نیاز به محاسبات دارد که زمان بر است؛ برای همین، داوطلبان باید سرعت محاسبات خود را افزایش دهند. در کل، من معتقدم، بر خلاف تصور بسیاری از داوطلبان که سؤال های شیمی امسال را دشوار ارزیابی کردند، سؤال های این درس پای بند اصولی است که باعث می شود راه حل‌ها قابل پیش‌بینی باشد و با تست زدن زیاد می‌توان آنها را پیدا کرد؛ یعنی به نظر من در سؤال ها خلاقیت چندانی وجود ندارد. در سؤالات حفظی هم من فکر می کنم که به یک مجموعه از موارد خاص اشاره می شود که در بسیاری از اوقات می توان به نوعی آنها را به مفاهیم ربط داد و از حفظ کردن فرمول وار مطالب خودداری کرد؛ برای مثال، ساختار بسیاری از مواد را می شود با توجه به اسمشان، نوشت؛ مانند ساختار “سال سیلات” که بارها در کنکور آمده است؛ از طرفی ما ساختار سالی سلیک اسید را خوانده‌ایم. حال اگر بخواهیم این دو ساختار را حفظ کنیم، ساده نیست، اما اگر توجه کنیم که هر دو تای این موارد، هسته ثابتی دارند که شاخه‌هایی به آنها وصل شده است، کار ساده‌تر می‌شود: متیل به سال سیلات وصل شده و اسید به سالی سلیک .

 

نویسنده: خانم الهام باجلان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *