نکات زیست دوم تجربی

یک سری نکات زیست دوم تجربی به صورت خلاصه و موردی براتون جمع آوری شده امیدواریم بتونید ازشون استفاده کنید.

 

 

نکات زیست دوم تجربی درس ۱

 

*بیان هر ژن در سلول های یوکاریوتی نیازمند آنزیم های متعدد است.

*به ازای تشکیل پلی مری با n مونومر n-1 مولکول آب آزاد شده و به ازای هیدرولیز پلی مری با n مونومر n-1 مولکول آب مصرف میشود.

*علت اصلی تفاوت در جانداران تفاوت در توالی مونومر ها در DNA است.

*ساخت تار عنکبوت حاصل یادگیری نیست بلکه غریزی و ارثی است.

*مهره ها در تار عنکبوت تنها می تونن باعث افزایش طول بشن نه کش سانی.

*مواد آلی در خارج سلول هم ساخته میشه.

*CH4 ساده ترین ماده آلی هس.

*هیدروکربن ها از C  و H ساخته شدن اما کربوهیدرات ها از H و C و O

*بیشترین ترکیب بدن جاندران(آب)

*بیشترین عنصر بدن جانداران(هیدروژن)

*بیشتر درشت مولکول هل پلی مرن نه همه اونا.

*در بین کربوهیدرات ها فقط پلی ساکارید ها پلی مر و درشت مولکول هستند و نه همه اونا اما اگه گفتن کربوهیدرات ها پلی مرن درسته طبق متن کتاب ولی اگه بگن همه کربوهیدرات ها دیگه غلط میشه.

*لیپید ها درشت مولکول و پلی مر نیستن.

*اگر پلی مری خطی از m رشته و n مونومر تشکیل شده باشه تعداد پیوند های تشکیل شده برابر n-m میشه.

*همه مواد کربن دار تولید شده در سلولا آلی نیستن(مثل CO2)

*عنکبوت چندین غده تارساز داره نه یکی

*عنکبوت ابتدا چارچوب کلی تار رو میسازه به شکل خطوط متقاطع هم مرکز        بعد بصورت پادساعتگرد از مرکز حرکت میکنه و تارهای حلزونی میسازه.

*هنگام تارسازی سر عنکبوت به سمت جلو و پاها به سمت عقبه و تارسازی در عقب انجام میشه.

*تقریبن همه مولکول هایی که در سلول ساخته میشن کربن دارن و نه همه.

* CO2 و کربنات ها موادی معدنی ان نه آلی

*ریبوز و دئوکسی ریبوز به ترتیب قندهای RNA و DNA  هستند و هر دو مونوساکارید پنج کربنی هستند و درساختار آن ها نیتروژن وجود ندارد.

*دو مونوساکارید بواسطه عنصر O (اکسیژن) بهم متصل میشوند.

*سلول های جانوری نیز توانایی سنتز کربوهیدرات را دارند.(تبدیل گلوکز به گلیکوژن در سلول های کبدی و ماهیچه ای انسان)

*هیچ جانوری آنزیم تجزیه کننده سلولز را ندارد.

*حل کردن دی ساکارید ها در آب آن ها را به مونومر هایشان تجزیه نمی کند چون حل شدن یک تغییر فیزیکی است.

*گلوکز و فروکتوز و گالاکتوز هر ۳ ایزومر هستند و جرم یکسانی دارند و دی ساکارید ها از نظر جرم با یکدیگر برابرند.

*کیتین نوعی پلی ساکارید است که در اسکلت خارجی (و نه سلولی) حشرات و نیز دیواره سلولی قارچ ها وجود دارد.

*گلیکو پروتئین ها و گلیکو لیپید ها در سطح خارجی غشا قرار دارن.

*سطح خارجی مویرگ های خونی (نه رگ های لنفی)از پلی ساکارید پوشیده شده.

*اگه گفتن قند میوه منظور فروکتوز هس.

*مونوساکارید ها تو آب ساختار حلقوی دارن.

*مالتوز قند جوانه دانه هاست.

*پتیالین + نشاسته »»» مالتوز

*دی ساکارید ها در روده جذب نمیشن و برا جدب باید شکسته شن.

*سلولز خطی و بدون انشعاب/نشاسته خطی و با انشعاب کم/گلیکوژن خطی و با انشعاب زیاد.

*آمیلاز ها نشاسته رو به قندهای شیرین تبدیل میکنن نه لزوما گلوکز.

*جانوران همه چیزخوار و گوشت خوار آنزیم تجزیه کننده گلیکوژن رو در دستگاه گوارششون دارن.

*نشاسته فقط در گیاهان تولید میشه.

*مهم ترین مونو ساکارید ها هگزوز ها و پنتوز ها هستن اما اینا همه مونوساکاریدا نیسن و مونوساکاریدای دیگه ایم داریم.

*مهم ترین هگزوز ها گلوکز فرکتوز و گالاتوزه و نه همه هگزوزها…

*مهم ترین پنتوز ها ریبوز و دئوکسی ریبوز هستند اما پنتوز های دیگه ایم وجود دارن به این موارد دقت کن.

*سلول های گیاهی همیشه برای آزاد کردن انرژی به گلوکز احتیاج دارن.

*نقش اصلی پلی ساکارید ها استحکامی و ساختاری هس.

*از هیدرولیز ریبوزوم نوکلئوزوم و کیتین در نهاین مونومر حاصل میشه.

*هر فیبریل سلولزی شامل چند هزار مولکول رشته ای سلولز هس نه یکی.

*موم ها نوعی لیپید محسوب میشوند نه چربی

*چربی ها گروهی از لیپید ها هستند و تنها به همان گروه چربی اطلاق میشود.

*به تری گلیسرید مایع روغن و جامد چربی میگویند(خارج از کتاب و تنها جهت فهم بهتر مطلب)

*در میان لیپید ها فقط موم ها پلی مر هستند.

*سوبرین (لایه مومی) و لسیتین (فسفولیپید) لیپید هستند.

*هورمون های جنسی استروئیدی هستند.

*همه لیپید ها در شبکه آندوپلاسمی صاف تولید میشن.

*اسید های چرب سیر نشده در دم هیدروکربنی خود پیوند دوگانه یا سه گانه دارن.

*همه اسید های چرب در سر قطبی خود پیوند ۲ گانه دارن.

*کلسترول ۴ حلقه آلی داره و در ضخامت غشای سلول های جانوری دیده میشه.(۳ تا ۶ ضلعی و یکی هم ۵ ضلعی)

*هر چه سیالیت چربی بیشتر بیماری زایی اون کمتر.

*همه چربی های جانوری سیرشده نیستن.

*یک گرم چربی بیش از دو برابر یک گرم پلی ساکاریدی مثل نشاسته انرژی آزاد میکنه نه دو برابر…

*بیشتر چربی های جانوری سیر شده ان نه همه اونا.

*بسیاری از جانوران موم تولید میکنن.

*همه چربی های جانوری سیر شده نیستن پس مصرف همه اونا موجب بیماری قلب و رگ ها نمیشه.

*اگر تری گلیسرید مایع رو به جامد تبدیل کنیم فقط تعداد اتم های هیدروژن زیاد میشه.

*آلبومن (بافت تغذیه ای گیاهان نهان دانه)را با آلبومین(پروتئین ذخیره ای سفیده تخم مرغ)اشتباه نگیرید.

*دقت کنید که آلومین و آلبومن هر دو در تغذیه نقش دارند که به ترتیب غذای جنین مرغ و رویان گیاه را تامین میکنند.

*پروتئین های اختصاصی در ماهیچه ها از نوع انقباضی اند.

*تری پپتید یعنی ۳ آمینو اسید که به هم متصل شده اند(با ۲ پیوند پپتیدی)

*بهترین فعالیت آنزیم ها در دمای ۳۷ درجه است و در دمای بالاتر از این فعالیت آن ها کم می شود.

*در یک رشته پلی پپتیدی آمینو اسید های اول و آخر رشته فقط در تشکیل یک پیوند پپتیدی نقش دارند و بقیه در تشکیل ۲ پیوند.

*افزایش مقدار پیش ماده تا حد معینی سبب افزایش فعالیت آنزیم می شود.

*به ترتیب تنوع بیشتر

انواع رشته های پلی پپتیدی-انواع پروتئین-انواع آنزیم-انواع اسید آمینه

*لیزوزیم آنزیمی در بزاق است و برون سلولی است اما لیزوزوم آنزیمی درون سلول هاست , به تفاوتشون توجه داشته باشین.

*روبیسکو و هلیکاز آنزیم های درون سلولی هستند.

*جمع بندی اسامی مهم…

کلاژن:رشته های پروتئینی در بافت پیوندی رشته ای

کوتین:پلی مر اسید های چرب(نوعی موم)

کیتین:پلی ساکارید استحکامی

لسیتین:لیپید صفرا

پتیالین:آمیلاز ضعیف

پپسین:پروتئاز فعال معده که به فرم غیر فعال آن پپسینوژن گفته میشه…

DNA  لیگاز:پیوند پپتیدی بین نوکلئوتید ها برقرار میکنه

*هورمون های آمینو اسیدی (به جز تیروئیدی ها)بعد از اتصال به گیرنده در سطح سلول هدف ATP را به CAMP تبدیل میکنن…

*نوار های تیره و روشن در سارکومر بوسیله ی پروتئین های انقباضی در سلول های ماهیچه ای بوجود می آیند.

*پروتئین های ساختاری کتاب درسی:

۱-کراتین(پروتئین مو و ناخن) ۲-کلاژن(پروتئینی است که در رباط و زردپی و انواع بافت پیوندی مشاهده می شود. ۳-هیستون ۴-میکروتوبول ها(سانتریول,دوک,تاژک و مژک یوکاریوتی,اسکلت سلولی)

*آنزیم های شیره معده بیشترین فعالیت رو در PH اسیدی دارن.

*جانوران گوشت خوار آنزیم تجزیه کننده نشاسته رو ندارن.

*گیاهان و جانوران گیاه خوار و همه چیز خوار آنزیم تجزیه کننده نشاسته رو دارن.

*آنزیم های غیر پروتئینی از جنس RNA  هستن.

*آنزیم های تشکیل دهنده پیوند پپتیدی در ریبوزوم از جنس rRNA هستن.

*DNA پلیمراز هم سنتز انجام میده هم در صورت لزوم هیدرولیز.

*ویتامین ها میتونن میزان فراورده آنزیم ها رو افزایش بدن مثل ویتامین B

*فراوانترین ماده آلی در بدن انسان پروتئینه.

*همه آنزیم ها درون سلول ساخته میشن.

*علت اختصاصی بودن عمل آنزیم جایگاه فعال هس نه شکل سه بعدی.

*استفاده مکرر از آنزیم شکل سه بعدی اونو تغییر میده.

*H2O2 (آب اکسیژنه) در پراکسی زم تولید و همونجا هم تجزیه میشه.

*لیپاز آنزیم صنعتی نیست و کاربرد خانگی داره.

*مقدار آنزیم ها پس از بار ها مصرف کم میشه.

*نقش های کاتالاز

۱-فعالیت در پراکسی زم ۲-تجزیه H2O2 و تولید آب و اکسیژن(اکسیژن علاوه بر کلروپلاست در پراکسی زم نیز تولید میشه پس علاوه بر گیاهان سایر یوکاریوت ها هم توانایی تولید اکسیژن دارن) ۳-کاهش سمیت در کبد ۴-تولید اسفنج در صنعت

*به یک یا چند رشته پلی پپتیدی میگن پروتئین پس دی پپتید رو نمیتونیم بگیم پروتئین.

*هر مولکول حاصل از پیوند پپتیدی:

۱-در ساختار خود نیتروژن داره

۲-حاصل واکنش سنتز آبدهیه

۳-شکل فضایی خاص نداره(ممکنه دی پپتید باشه و پروتئین نباشه)

۴-از چند پلی مر تشکیل نشده(مثل دی پپتید)

۵-در ساختار و کار سلولی نقش اساسی نداره(این ویژگی مربوط به پروتئیناس و برا دی پپتید صادق نیس)

*هلیکاز آنزیمی هس که پیش ماده(H2O2) و فراورده(H2O+O2) اون هر دو معدنی و غیر آلی هستن.هم چنین آنزیم انیدراز کربنیک پیش ماده(CO2+H2O) و فراورده (H2CO3+H2) معدنی و غیر آلی داره.

*بیشتر هورمون ها پروتئین نشانه این نه همشون چون همه هورمون ها پروتئینی نیستن.

*همه آنزیم ها عملشون اختصاصیه.

*افزایش دما همیشه عمل آنزیم رو سریع تر و بیشتر نمیکنه.

*نتیجه عمل پپسین رشته های پلی پپتیدی کوچک هس نه مونومر.

*از تجریه لیپاز یا هر آنزیم پروتئینی دیگری , ترکیبات نیتروژن دار حاصل میشه.

*بیشتر واکنش های متابولیسمی با کمک آنزیم ها انجام می شوند نه همه آن ها!!!

*تبدیل ATP  به ADP  همراه با واکنش های انرژی خواه و تبدیل ADP  به ATP همراه با واکنش های انرژی زا صورت میگیرد.

*دقت کنید که همواره واکنش های انرژی زا و انرژی خواه با تولید و تجزیه ATP  همرا نیستند برای مثال انرژی لازم برای تولید ATP  در زنجیره انتقال الکترون از طریق الکترون های پر انرژی تامین میشود نه ATP (ترکیب با فصل ۸ چهارم)و نیز انرژی مورد نیاز برای اضافه شدن نوکلئوتید جدید به زنجیره پلی نوکلئوتیدی نیز از آزاد شدن فسفات همان نوکلئوتید تامین میشود که ممکن است CTP,GTP و یا TTP باشد.(ترکیب با فصل ۵ سوم)

*فراوانترین ماده آلی در گیاهان سلولز(کربوهیدرات) است چون فراوانترین ماده آلی طبیعت سلولز است در نتیجه فراوانترین ماده آلی در گیاهان که دیواره سلولزی دارند نیز باید سلولز باشد  اما این سلولز در خارج سلول ها قرار دارد و فراوانترین ماده آلی درون سلول های گیاهی پروتئین است.

*درصد وزنی مواد مختلف تشکیل دهنده بدن:

آب(۶۵%)-پروتئین(۱۸%)-چربی(۱۰%)-کربوهیدرات(۵%)-سایر مواد آلی(۱%)=مواد معدنی(۱%)

نوکلئیک اسید ها در گروه سایر مواد آلی جای دارند.

*آدنوزین = باز آلی آدنین + قند پنج کربنی

*آدنوزین و آدنین را با هم اشتباه نگیرید.

*تعداد کربن های آدنوزین ۵ تا از آدنین بیشتر است.

*از متابولیسم پروتئین و نوکئیک اسید فراورده نیتروژن دار تولید می شود.

* DNA  و RNA  و AMP  و … نوکلئوتیدی هستند و پیوند پپتیدی ندارند.

*هورمون ژیبرلین با تحریک جوانه زدن دانه ها میزان متابولیسم را در آن ها افزایش میدهد.

*هر نوکلئوتید می تواند ۱ , ۲ و یا ۳ گروه فسفات داشته باشد.

*تیمین فقط در DNA داریم پس ترکیب T و قند ریبوز نداریم.

*یوراسیل فقط در RNA  داریم پس ترکیب U و قند دئوکسی ریبوز نداریم.

*تبدیل ATP به ADP دوطرفه هس اما تبدیل ATP  به AMP یکطرفه.

*سوخت اون چیزیه که سلول میسوزونه و سوخت اصلی سلول گلوکزه.

*اتم های سازنده:

تری گلیسرید»»»H+C+O

سلولز»»»H+C+O

فنیل آلانین»»»H+C+O+N

AMP »»»H+C+O+N+P

*مجموع واکنش های درون سلولا رو میگن متابولیسم نه همه واکنشای بدن.

 

 

نکات زیست دوم تجربی درس دوم

 

*هسته تریکودینا نعل اسبی است.

*تریکودینا با میکروسکوپ نوری کشف شده

*آندوپلاسم یعنی درون سلول

*مژک,دهان سلولی و خارهای اتصال دهنده جزو ویژگی های تخصصی تریکودینا هستن اما هسته در اکثر سلول های یوکاریوتی وجود داره

*مایع زمینه ای سیتوپلاسم رو میگن سیتوسل

*پروتوپلاسم یعنی سلول بدون دیواره

*عدسی با بزرگنمایی بیشتر به نمونه نزدیکتره

*ریزنگار حاصل از میکروسکوپ الکترونی نگاره ۳ بعدی و گذاره ۲ بعدی است

*۲ نوع مهم از مسکروسکوپ های الکترونی , نگاره و گذاره هستن و انواع دیگری هم وجود دارن

*اگر نور ورودی به میکروسکوپ نوری چندان زیاد نباشه تصویر بهتری به دست میاد

*قدرت تفکیک با توانایی بزرگنمایی رابطه مستقیم داره

*برای دیدن ساختار دقیق هر سلول باید از میکروسکوپ الکترونی استفاده کنیم

*وجود ساختارهای ضروری برای بقای سلول حداقل اندازه سلول و نسبت سطح به حجم حداکثر اندازه سلول رو تعیین میکنن

*هر چه اندازه سلول بزرگتر باشه هم سطحش بیشتر میشه هم حجمش

*هر چه سلول کوچکتر نسبت سطح به حجمش هم بیشتر

*ضخامت کپسول از ضخامت دیواره سلولی و غشای پلاسمایی بیشتره

*کپسول در شکل دهی به سلول باکتری نقشی نداره

*کپسول به بعضی از باکتری ها کمک میکنه تا به سطوح مختلف بچسبن(نه بسیاری)

*در ناحیه نوکلئوئیدی DNA,پروتئین و ریبوزوم یافت می شود

*باکتری ها مژک ندارن

*یکی از وظایف پیلی تبادل ماده ژنتیک بین باکتری هاس(هم یوغی)

*منشا تاژک باکتری سیتوپلاسمه

*پیلی فقط در پروکاریوت ها دیده میشه

*تاژک باکتری هم از نظر ساختار و هم از نظر عمل  با تاژک یوکاریوتی متفاوته

*دیواره سلولی باکتری فقط از نظر ساختار و نه عمل با دیواره سلولی یوکاریوتی متفاوته

*ریبوزوم باکتری هم از نظر اندازه و هم از نظر ساختار با ریبوزوم یوکاریوتی متفاوته

*شبکه آندوپلاسمی صاف و زبر هم از نظر عمل و هم ساختار با هم متفاوتن

*در سلول های جانوری واکوئل مرکزی نداریم اما واکوئل داریم(واکوئل غذایی,گوارشی و …)

*تولید اکسیژن هم تو کلروپلاست داریم هم پراکسی زوم

*در بین سلول های گیاهی فقط بعضی گامت ها تاژک دار هستن

*سلول های گیاهی ریزلوله و ریزرشته دارن اما همه سول های گیاهی سانتریول ندارن(فقط خزه و سرخس دارن)

*نقش سانتریول فقط تو سازماندهی میکروتوبول هاس نه تولید(تولید کار ریبوزومه)

*کبد نمیتونه سم همه باکتری ها رو از بین ببره(مثل باکتری دیفتری)

*در واکوئل مرکزی گوارش درون سلولی داریم

*ماده زمینه ای دیواره سلول های گیاهی پروتئینی و پلی ساکاریدیه

*در لان دیواره نازکه نه که نباشه

*همه سلول های گیاهی دیواره و لان دارن

*سلول های مجزای گیاهی مثل گامت و هاگ پروتوپلاسم دارن اما پلاسمودسم ندارن

*دیواره دومین مخصوص سلول های مسن نیس و میتونه در سلول های جوان هم باشه

*دیواره پسین حاصل رسوب لیگنینه و نه فعالیت جسم گلژی

*درگیاهان عالی دوک تقسیم تشکیل میشه اما بدون حضور سانتریول!!!

*در یوکاریوت ها تاژک دار بودن یعنی سانتریول دار بودن

*در هیچ کدوم از سلولای جانوری کلروپلاست,واکوئل مرکزی و دیواره سلولی وجود نداره

*ساختارهای سلولی به ترتیب اندازه:

واکوئل مرکزی>هسته>کلروپلاست>میتوکندری>پراکسی زم>ریبوزوم

*دیواره سلولی غیرزنده اما غشای سلولی زنده هس

*در یک سلول پیر گیاهی جوان ترین دیواره دیواره دومین هس

*سیتوپلاسم ماده ای نسبتا روان و سیال هس نه کاملا

*یکی از وظایف پراکسی زم سم زداییه

*بسیاری از آغازیان دیواره سلولی دارن

*بعضی آغازیان کلروپلاست دارن

*اندامک های دستگاه غشایی درونی در ساخت ذخیره و ترشح مولکول های مهم زیستی نقش دارن

*همه سلول های تاژک دار سانتریول دار نیسن(مث باکتریا)

*هم در پراکسی زم و هم در کلروپلاست اکسیژن تولید میشه

*در هیچ اندامک تک غشایی ریبوزوم نداریم

*در دیواره باکتری ها منفذ وجود نداره

*قندها فقط در سطح خارجی غشا هستن

*ریزرشته ها(نه میکروتوبول ها) از سطح داخلی غشا به پروتئین ها متصلن

*در ساختار غشا اسیدهای نوکلئیک نداریم

*قندها در سطح خارجی غشا و کلسترول در ضخامت غشا قرار دارند

*غشای سلول تری گلیسیرید نداره

*گلیکولیپیدها و گلیکوپروتئین ها فقط در سطح خارجی سلول دیده میشن

*مولکول های پذیرنده که بیشتر در سطح خارجی غشا قرار دارن باعث اتصال فیزیکی بین سلول ها میشن

*مولکول های آب میتونن از همه کانال های پروتئینی عبور کنن

*هم در غشا و هم در دیواره منفذ داریم

*همه پروتئین های هسته در سیتوپلاسم ساخته میشن

*اسکلت هسته ای قسمتی از اسکلت سلولیه

*DNA موجود در هسته فعالیت های سلول رو رهبری میکنه

*همه ماده ژنتیک سلول در هسته قرار نداره چون DNA موجود در میتوکندری و کلروپلاست هم جزوه ماده ژنتیک سلوله که در سیتوپلاسم قرار دارن نه درون هسته

*شیره هسته:

مایع و شامل DNA  و پروتئین های متصل + هستک یا هستک ها + پروتئین های تشکیل دهنده اسکلت هسته ای

*هستک:

توده ها و دانه هایی شامل بخشی از DNA + پروتئین های متصل + RNA  و پروتئین

*سلول های پروکاریوتی مثل باکتری هیچ اندامکی ندارن پس شبکه آندوپلاسمی هم ندارن(دقت کنید که اگر در صورت سوال گفته بشه سلول مورد نظر باکتری هس اندامکی براش در نظر نگیرین)

*پروتئین تولید کننده ATP در غشای باکتری هم داریم اما این پروتئین توسط شبکه آندوپلاسمی ساخته نشده(چون باکتریه دیگه)

*پروتئین هایی که به هسته میرن توسط ریبوزوم های شناور در سیتوسل ساخته میشن نه سبکه آندوپلاسمی

*ریبوزوم های آندوپلاسمی زبر و غشای خارجی هسته در ساختن پروتئین های لیزوزوم و واکوئل و غشای سلولی نقش دارن

*شبکه آندوپلاسمی زبر در تولید تیروکسین و گیرنده اون نقش داره

*پادتن های آزاد شده از شبکه آندوپلاسمی کامل هستن نه که بعد آزاد شدن کامل بشن اما همه اونا فعال نیستن چون بعضیاشون باید در شرایطی خاص قرار بگیرن تا فعال شن

*رشته های پلی پپتیدی پادتن ها درون شبکه آندوپلاسمی کنار هم قرار میگیرن نه بیرون

*پادتنی که از یک رشته پلی پپتیدی ساخته شده باشه نداریم چون همه پادتن ها چند رشته این

*شبکه آندوپلاسمی صاف و زبر غشای به هم پیوسته دارن

*غشای هسته و شبکه آندوپلاسمی زبر به هم پیوستس

*شبکه آندوپلاسمی زبر:کیسه های پهن متصل

*شبکه آندوپلاسمی صاف:شبکه ای از لوله ها و کیسه های غشادار پیوسته

*دستگاه گلژی:کیسه های پهن روی هم بدون اتصال فیزیکی

*بعضی پروتئین هایی که توسط ریبوزوم ها ساخته میشن + همه فسفولیپید هایی که توسط آنزیم های شبکه آندوپلاسمی ساخته میشن در غشای شبکه آندوپلاسمی جا میگیرن

*شبکه آندوپلاسمی صاف یون کلسیم ذخیره میکنه پس میتونه نقش ذخیره ای داشته باشه

*هم شبکه آندوپلاسمی صاف و هم زبر آنزیم و بخش های کیسه مانند دارن اما از نظر ساختار و عمل متفاوتن

*وزیکول های انتقالی از جسم گلژی میتونن به اندامک های مختلف برن اما به شبکه آندوپلاسمی نمیرن

*کامیلو گلژی با میکروسکوپ نوری و رنگ آمیزی سلول موفق شد جسم گلژی رو کشف کنه

*مشاهده جسم گلژی با میکروسکوپ الکترونی(نه نوری) نشان داد که این اندامک از کیسه های پهنی روی هم تشکیل شده پس کامیلو گلژی که از میکروسکوپ نوری استفاده میکرده این مورد رو کشف نکرده بوده

*در جسم گلژی مولکول ها دستخوش تغییر شیمیایی میشن

*جسم گلژی در عمل ذخیره مواد نقشی نداره

 

*بدون لیزوزوم هیچ سلولی نمیتونه آنزیم های گوارشی رو درون خودش داشته باشه(گیاهیا هم که لیزوزوم ندارن جاش واکوئل دارن

*بسیاری از سلول ها مواد غذایی رو می بلعن

*بسیاری از سلول ها هنگام تغذیه واکوئل غذایی تشکیل میدن

*واکوئل ها شکل و اندازه متفاوتی دارن و کار های مختلفی هم انجام میدن

*آمیب ساکن آب شیرین به واکوئل ضربان دار احتیاج داره

*در کلروپلاست لوله غشایی توخالی داریم

*درون گلروپلاست فسفولیپید داریم

*فلس پیاز برگ تغییر شکل یافته هس اما بدون کلروپلاست

*دیدن هسته سلول های خزه به دلیل زیاد بودن کلروفیل سلول غیر ممکنه اما با گذاشتن سلول در محیطی تاریک و از بین رفتن کلروفیل میشه هسته رو دید

*پلاست ها نشاسته,ذرات رنگی,پروتئین و لیپید ذخیره میکنن اما نوکلئیک اسید نه!!!

*عبور آب از غشای دارای نفوذپذیری انتخابی رو میگیم اسمز پس در باکتری ها که اندامک ندارن در فضای درونیشون اسمز صورت نمیگیره

*علت اصلی تغییر حجم سلول های گیاهی جذب یا دفع آب از واکوئل هس

*سلوفان برای محلول های آب نمک و آب شکر نیمه تراواس

*فشار اسمزی در واکوئل از سیتوپلاسم بیشتره

*جایی که غلیط تر باشه فشار اسمزی اون بیشتر و فشار آب اون کمتره

*اگر سلول گیاهی رو وارد آب کنیم آب از دیواره و غشا عبور میکنه و میره به سمت واکوئل

 

 

نکات زیست دوم تجربی درس سوم

 

*ساده ترین نوع تولید مثل (تقسیم دوتایی)در باکتری ها دیده میشه و ساده ترین نوع زایش در ولوکس

دقت دقت:این درسته یا غلط؟؟؟

ساده ترین نوع تولید مثل در ولوکس قابل مشاهده است.

درسته که گفتیم ولوکس ساده ترین نوع زایش رو داره اما تو سلولای ولوکس کلروپلاست داریم که تقسیم اون دوتاییه پس ساده ترین نوع تولید مثل تو ولوکس قابل مشاهدس(حال کردی اصن مال خودمه هاااا!!!از فردا ای جوجه مولفا میزنن تو کتاباشون میگن مال خودمون بوده)

*در کلنی ولوکس اندازه همه سلولا یکی نیس

*همه سلولای کلنی ولوکس ۲ تاژکین و فتوسنتز کنندن

*بین آمیب ها هیچ اتصال زیستی وجود نداره

*سلول های تولیدمثلی ولوکس از سلول های تاژکدار بزرگترن

*ولوکس تاژک داره نه مژک

*ولوکس جانور نیس و آغازیه

*کره نوزاد ولوکس(نه سلول های تولید مثلی) مادر رو ترک میکنه

*در همه کلنی ها:سلول ها به هم شبیه و متصلن و نسبت به هم تمایزی ندارن یا تمایز کمی دارن و مستقلن

*سلول های پیکر جانداران پرسلولی اتصال زیستی دارن

*همه بافت های پوششی غشای پایه دارن

حاشیه:شاید تو درسنامه بعضی کتابا ببینین که گفته نفرون ها غشای پایه ندارن و دچار دوگانگی بشین اما کتابای قدیم میگفتن که نفرون غشای پایه نداره و این تو کتابای جدید تصحیح شده

*سلول های پوششی بسیار به یکدیگر نزدیکن و فضای بین سلولی کمی دارن

*غشای پایه شبکه ای هس از پروتئین های رشته ای(نه لوله ای) و پلی ساکارید های چسبناک(پس هم پروتئین و هم کربوهیدرات)

*هم در مری هم در پوست به علت برخورد زیاد،اولی با غذا و دومی با محیط،سلول های بافت پوششی سنگفرشی چندلایه کنده میشن در نتیجه میتوز در این قسمتا شدیده

*غشای پایه جزئی از بافت پوششی هس

*غشای پایه سلول نداره

*شش چپ فقط یک شیار مایل داره(۲ قسمتی) و شش راست ۲ شیار مایل داره(۳ قسمتی)

*مویرگ ها از بافت پوششی سنگفرشی یک لایه ساخته شدن

*در ماده زمینه ای بافت استخوانی گیرنده هورمونی نداریم(البته به این معنا نیس که برا بقیشون داریم…)

*بافت پیوندی متراکم:رشته ای,استخوانی,غضروف

*دنده ها استخوانین

*لاله گوش غضروفیه

*سلول های بافت غضروفی بصورت تکی یا جفتی درون حفره قرار دارن

*در بین بافت های پیوندی،ماده زمینه بافت چربی از همه کمتر و سلول های اون به هم نزدیکترن

*سلول های خونی جزو بافت پیوندی ان

*سلول های غضروف و استخوان نسبت به هم فاصله دارن

*سلول های بافت استخوام برای هورمون کلسی تونین گیرنده دارن

*تعداد سلول های ماهیچه مخطط پس از تولد افزایش پیدا نمیکنه

*سلول های عصبی و غیر عصبی سازنده بافت عصبی تخصص یافته اند

*نوروگلیاها سلول های غیر عصبی درون بافت عصبی هستن که وظیفه تغذیه و عایق بندی نورون ها رو برعهده دارن

*در بافت عصبی هسته هم در جسم سلولی هم در آکسون و هم در دندیت دیده میشه(در آکسون و دندریت هسته نوروگلیاها منظورمه)

*تبخیر آب در میانبرگ اسفنجی نسبت به نرده ای در کشش تعرقی موثرتره

*مریستم های نوک ریشه بین کلاهک و تارهای کشنده قرار دارن

*سلول های بنیادی با تقسیم میتوز بافت مریستمی رو بوجود میارن

*سلول های بنیادی کوچیکن

*مریستم در نزدیک نوک ریشه هس نه در نوک اون

*کوتین و سوبرین پلی مری از اسیدهای چرب طویلن

*در برگ روزنه ها بیشتر در سطح تحتانی برگ دیده میشن

*نوک ریشه تار کشنده نداره

*واکوئل تار کشنده بزرگه

*پروتوپلاسم یعنی سلول گیاهی بدون دیواره

*در محل اتصال دمبرگ به ساقه،جوانه کناری که بافت مریستمی هس وجود داره

*اگزودرم از بخش خارجی پوست بوجود میاد

*میانبرگ نرده ای در بخش بالایی و اسفنجی در بخش پایینی پوست قرار داره

*آندودرم داخلی ترین لایه پوست و دایره محیطیه خارجی ترین لایه استوانه مرکزیه

*در برگ،آوند چوب(عناصر آوندی و تراکئید)در قسمت بالایی رگبرک و آوند آبکش در قسمت پایینی قرار داره

*پوست بیشترین حجم ریشه رو تشکیل میده

*سلول های بنیادی ریبوزوم و دیواره غیر چوبی دارن

*سلول های روپوستی کوتین ترشح میکنن نه پوستک!!!(دقت زیاد)

*پوستک سلول های روپوستی در اندام های هوایی(و نه همه بخش های روپوستی)گیاه رو میپوشونه

*همه سلول های روپوستی کوتیکول نمیسازن(فقط در اندام های هوایی)

*ضخامت پوست ساقه از ریشه کمتره

*هم در ساقه و هم در ریشه استوانه مرکزی داریم که قطر استوانه مرکزی ساقه بیشتره

*اپیدرم ریشه کوتیکول نداره

*روپوست ریشه روزنه نداره(روزنه در بخش های جوان و هوایی هسن)

*ساقه داوودی،نرگس و زنبق چون زیرزمینی هسن روزنه ندارن

*سلول های روپوست معمولا کلروپلاست ندارن(اما نگهبان روزنه ها دارن)

*اپیدرم هم در قسمت تحتانی و هم فوقانی برگ وجود داره

*بافت پارانشیمی در گیاهان معادل بافت پیوندی در جانورانه

*بافت پارانشیمی بسیار فعال بوده و قسمت اعظم متابولیسم گیاه در اون انجام میشه

*دیواره دومین ضخیم مربوط به بافت اسکلرانشیمی هس نه کلانشیمی

*کلانشیم درون پوست قرار داره

*هر سلول گیاهی فاقد پروتوپلاسم زنده در استحکام اندام های گیاهی نقش داره(سراسری ۹۲)

*اشعه مغزی بین دستجات آوندی(چوب+آبکش)هس نه بین یه چوب و یه آبکش

*اینا بافتشون زمینه ایه:

۱-پوست ساقه و ریشه

۲-مغز ساقه و ریشه و اشعه مغزی(بیشتر پارانشیم)

۳-هسته دانه و میوه ها(بیشتر اسکلرئید)

۴-میان برگ(بیشتر پارانشیم)

*سلول های کلانشیمی دیواره دومین ندارن اما دیواره نخستین اونا قطوره هم چنین ضخامت دیوارشون غیر یکنواخته و در گوشه ها بیشتره

*رشد کلانشیم به معنای قابلیت بزرگ شدن سلول هس و نه تقسیم

*همه سلول های کلانشیمی:رشد میکنن/دیواره دومین ندارن/هسته دارن

*بعضی سلول های کلانشیمی فتوسنتز میکنن

*کلانشیم وظیفه استحکام رو در ساقه های علفی و جوان بر عهده داره نه چوبی

*بافت های استحکامی:

-کلانشیم:سلول های زنده و قابل رشد داره/بخش خارجی پوست رو شامل میشه

-اسکلرانشیم:سلول های مرده و دارای دیواره دومین چوبی داره/شامل فیبر و اسکلرئید میشه

*اشعه مغزی آوند نداره

*سلول های کلانشیمی و اسکلرانشیمی ،هر ۲ ،دیواره ضخیم دارن

*مغز ساقه نسبت به مغز ریشه بیشتره

*فیبرها در استوانه مرکزی بیشتر از پوست حضور دارن

*سلول های لوله غربالی قادر به انتقال فعال هستن

*سلول های لوله غربالی از طریق منافذ به هم مرتبط میشن و امکان عبور آزادانه مواد رو از یک سلول به سلول دیگه فراهم میکنن

*سلول های همراه سلول های هادی آبکشی نیسن

*بافت همراه شامل ۱-سلول همراه۲-هادی آبکشی۳-پارانشیم آبکشی هس

*سلول های لوله غربالی دیواره دومین چوبی ندارن چون زنده هستن اما میتونن اندامک تغییر شکل یافته داشته باشن

*همه گیاهان آوند ندارن(مثلن خزه) پس همه گیاهان تراکئید ندارن.

**کلن خزه یک مثال نقش خوب برای حل تست های گیاهیه

*منافذ بزرگ انتهای عناصر آوندی باعث حرکت راحت تر و سریع تر شیره خام میشه

*آوند آبکشی اندامک نداره و پروتئین سازی هم نمیکنه و چون هسته نداره در نتیجه ریبوزوم هم نداره(برای تامین چیزای مورد نیازشم به سلول همراه وابستس)

*آوند آبکش شیره پرورده و آوند چوب شیره خام رو حمل میکنن

*آوندهای چوب(تراکئید و عناصر آوندی) و اسکلرانشیم(فیبر و اسکلرئید)دیواره دومین چوبی و لیگنینی دارن

*لیگنین در دیواره دومین رسوب میکنه نه اولین

*دیواره سلولی در انواع سلول های هدایت کننده شیره های گیاهی قابل مشاهده هس

*تیغه میانی و دیواره نخستین در همه سلول های گیاهی تشکیل میشه چه زنده چه مرده

*رسوب لیگنین در دیواره دومین باعث مرگ سلول میشه

*هر سلولی که پلاسمودسم داره حتمن لان هم داره

*سلول های بافت آوند آبکشی زنده هستن،بنابراین سلول غربالی زنده هس

 

 

نکات زیست دوم تجربی درس چهارم

 

*باله دمی وال بصورت افقی است

*گوارش غذا در وال از دهان شروع می شود

*هیدر کیسه گوارشی دارد نه لوله گوارش.

*هیدر دارای تاژک است نه مژک

*هیدر با سخت پوست کوچک تکامل همراه پیدا کرده

*ممکن است سلولی از کیسه گوارشی هیدر نه آنزیم ترشح کند و نه تاژک داشته باشد و ممکن است سلولی یک یا هر دو این کارها را با هم انجام دهد.

*جهت حرکت غذا در لوله گوارش همیشه یکطرفه نیست و در مواردی چون استفراغ و نشخوار دوطرفه است.

*در چینه دان و سنگدان گوارش مکانیکی نداریم

*چینه دان،معده و سنگدان هر ۳ دارای ماهیچه هستند اما ماهیچه سنگدان و معده قوی تر از چینه دان است.

*در کرم خاکی چینه دان مستقیما به سنگدان متصل است.

*در گنجشک چینه دان از هر ۲ طرف با مری در تماس است و مستقیما به معده متصل نیست.

*گوارش مکانیکی کرم خاکی در سنگدان صورت می گیرد.

*صفحات آرواره مانند ملخ جزو دهان جانور به حساب می آید.

*در ملخ شروع گوارش مکانیکی از دهان است.

*چینه دان،معده و سنگدان هر ۳ محل نرم تر کردن و ذخیره موقتی غذایند اما در چینه دان گوارش مکانیکی نداریم و گوارش مکانیکی تنها در معده و سنگدان داریم.

*در انسان دهان محل آغاز گوارش شیمیایی و مکانیکی است.

*معده جزو لوله گوارش است نه غده گوارشی.

*غذا در دوازدهه ابتدا به سمت راست،بعد پایین و سپس چپ بدن حرکت می کند.

*جگر بزرگترین غده بدن است.

*در حرکات موضعی بر خلاف دودی انقباض تارها به تارهای جلوتر منتقل نمیشود.

*در حرکات دودی و موضعی هر ۲ نوع ماهیچه نقش دارند.

*اتساع لوله گوارش اعصاب حسی دیواره لوله گوارش را تحریک می کند نه سمپاتیک و پاراسمپاتیک

*سلول های مخاط روده باریک ریزپرز دارند نه روده بزرگ

*در انسان سلول های قبل و بعد از پیلور نسبت سطح به حجمشان متفاوت است چون سلول های پوششی روده ریزپرز دارند.

*موج دودی همیشه سبب ماهیچه های جلوتر نمی شود مثلا وقتی موج دودی در مری به دریچه کاردیا رسید باعث منبسط شدن ماهیچه آن می شود.

*در حرکات دودی و موضعی هر ۲ نوع ماهیچه طولی و حلقوی نقش دارند.

*بلندترین دندان،دندان نیش است.

*تعداد ریشه های دندان های انسان:

پیش در هر دو فک تک ریشه ایست.

نیش در هر دو فک تک ریشه ایست.

آسیای کوچک اول در فک بالا دو ریشه ای و بقیه آسیای کوچک ها تک ریشه ای هستند.

*آسیاهای بزرگ در فک بالا ۳ ریشه ای و در فک پایین ۲ ریشه ای هستند.

*نیروی جاذبه در حرکت لقمه نقش مهمی ندارد نه که بدون نقش باشد.

*آنزیم پتیالین،یک پلی ساکارید(نشاسته)را به دی ساکارید(مالتوز)تبدیل می کند.

*قطع تنفس هنگام بلع اساسا ناشی از عملکرد مرکز عصبی مغزی است و نه بسته شدن مسیرنای،چون این مورد تنها باعث وارد شدن غذا به مری می شود.

*ترشحات معده شامل:شیره معده،گاسترین و موکوز است

*ترکیبات شیره معده:آنزیم+HCl + فاکتور داخلی معده

*آغاز هضم پروتئین ها از معده است.

*غدد مجاور پیلور فقط آنزیم به درون معده ترشح می کنند و گاسترین را نیز به خون ترشح می کنند.

*غدد بالاتر آنزیم + HCl + فاکتور داخلی معده را ترشح می کنند.

*ساخت HCl باعث کاهش یون H+ خون و قلیایی شدن آن می شود.

*غدد مجاور پیلور می توانند با ترشح گاسترین در ترشح HCl نقش داشته باشند.

*آسیب به سلول های مجاور پیلور میتواند سبب کاهش HCl بشه چون گاسترین کم می شود.

*معده یک انسان سالم پپسین ترشح نمی کند بلکه پپسینوژن ترشح می کند.

*رنین نقش پروتئازی ندارد یعنی پروتئین ها را هیدرولیز نمی کند.

*هم شیره معده و هم شیره پانکراس تحت تاثیر عوامل عصبی و هورمونی هستند.

*آنزیم رنین تجزیه کننده نیست و باعث رسوب می شود.

*بخشی از معده که در مجاورت پیلور است نیز می تواند در ترشح اسید معده نقش داشته باشد.(با ترشح گاسترین)

*بیکربنات توسط پانکراس ترشح می شود.

*سکرتین توسط سلول های روده ساخته و ترشح می شود.

*مقدار ترشح بیکربنات زیاد است نه کم…

*در صفرا تنها دو ماده رنگی وجود دارد و نه بیشتر

*در دیواره روده باریک غده ترشح کننده آنزیم نداریم چون این سلول ها که کنده می شوند غده به حساب نمی آیند.

*شیره پانکراس از طریق مجرای مشترک با صفرا به روده باریک می ریزد.

*ماده رنگی اصلی صفرا بیلی روبین است.

*موکوز،شیره پانکراس و صفرا خاصیت قلیایی دارند.

*جذب ویتامین های محلول در چربی وابسته به شیره های گوارشی است اما جذب ویتامین های B و C مستقل از آن هاست.

*جذب آمینواسیدها با انتقال فعال صورت می گیرد و نه پروتئین ها…

*در روده بزرگ انسان تجزیه سلولز صورت می گیرد اما جذب نه

*در روده باریک فیل و اسب گوارش سلولز نداریم.

*در هنگام دگردیسی نوزاد قورباغه روده هم رشد می کند و بلندتر از حالت اولیه می شود نه اینکه کوتاه شود اما به دلیل بزرگ شدن بیشتر بدن نسبت انداره طول روده به بدن کم می شود.

*نوزاد قورباغه گیاهخوار است نه همه چیزخوار

*گوشت خواران بالغ نیازی به سلولاز و آمیلاز ندارند.

*نزدیکترین بخش معده گاو به دم:سیرابی

*نزدیکترین بخش دستگاه گوارش گاو به دم:روده

*جریان غذا در شیردان در ورود از بالا به پایین و در خروج از پایین به بالاست.

*سیرابی و شیردان در تماس با روده هستند.

*نزدیکترین بخش معده گاو به سر:نگاری

*در گاو روده محل جذب مواد غذایی است اما مقدار زیادی از مواد غذایی در معده آماده جذب می شود.

*هزارلا محل جذب آب و فشرده سازی غذاست.

*در نشخوارکنندگان و ملخ روده جایگاه اصلی گوارش است.

*معده اصلی گاو شیردان است.

*در نشخوارکنندگانهضم سلولز در معده(سیرابی و نگاری)و جذب گلوکز در روده باریک صورت می گیرد.

 

 

نکات زیست دوم تجربی درس پنجم

 

*بافت پوششی لوله های تنفسی برای تبادل گازهای تنفسی مناسب نیست چون بافت آن ها از نوع پوششی چندلایه است و غشای موکوزی است.

*کیسه های هوایی جزو لوله های تنفسی نیستند.

*میوگلوبین در مویرگ وجود ندارد بلکه در سلول های ماهیچه ایست.

*کیفیت هوای کیسه های هوادار عقبی بیشتر از جلویی است.

*جریان هوا در شش پرنده همیشه از عقب به جلو است.

نکات زیست دوم تجربی

*منظور از سطح تنفسی فقط شش هاست و نه لوله های تنفسی

*کیسه های هوادار عقبی و جلویی و گردنی جزو سطوح تنفسی نیستند چون تبادل اکسیژن و کربن دی اکسید ندارند.

*هوای تهویه شده به کیسه های هوادار عقبی نمی رود.

*در دستگاه تنفس پرنده،جریان هوا همیشه یکطرفه و از عقب به جلو نیست بلکه این فقط مربوط به شش است و در نای جریان هوا دوطرفه است.

*هر شش پرنده،با ۵ کیسه هوایی در ارتباط است:۲ تا پیشین،۱ گردنی و ۲ تا عقبی

*انشعابات نایی منحصر به حشرات نیست و در پستانداران نیز وجود دارد اما در حشرات بیشتر از بقیه است.

*در پستانداران و حشرات سطوح تنفسی به درون بدن منتقل شده است.

*ترشحات دستگاه تنفس می تواند آنزیم نیز داشته باشد(آنزیم لیزوزیم)

*در انسان و سایر پستانداران،قفسه سینه بوسیله پرده دیافراگم از حفره شکم جدا می شود.

*در حشرات،گردش خون نقشی در انتقال گازهای تنفسی ندارد.

*درماهی،سطوح تنفسی در بیرون بدن است.

*شش راست از شش چپ بزرگتر است.

*فشار بین دو لایه جنب همیشه منفی و کمتر از فشار هواست.

*قلب در تماس مستقیم با دیافراگم است.(با توجه به شکل ۶-۵)

*محل دو شاخه شدن نای و ایجاد نایژه با محل تیموس تقریبا یکیست.(با توجه به شکل ۶-۵)

*در صورت کاهش سورفکتانت تولید CO2 طبق روال ادامه میابد.

*ماهیچه دیافراگم و بین دنده ای هر دو مخطط و ارادی هستند.

*طی بازدم معمولی مقدار هوایی که درون شش ها میماند هوای باقی مانده و ذخیره بازدمی است.

*انقباض دیافراگم باعث افزایش حجم قائم قفسه سینه می شود.

*انقباض ماهیچه های بین دنده ای باعث افزایش حجم افقی قفسه سینه می شود.

*هوای درون بینی،مرده حساب می شود.

*پس از یک دم عمیق اولین هوایی که از شش خارج میشود هوای مکمل است و اولین هوایی که از بینی خارج می شود هوای مرده است.

*کل ظرفیت ششی شامل ظرفیت حیاتی+هوای باقی مانده است.

*با افزایش دادن میزان حجم هوای ورودی(تنفس عمیق)میزان حجم هوای مرده تغییر نمی کند.چون حجم هوای مرده بستگی به حجم لوله های تنفسی دارد نه حجم هوای ورودی.

*در بیماری آسم که نایژک ها تنگ می شوند حجم لوله های تنفسی کاهش یافته و حجم هوای مرده نیز کمتر می شود.

*هوای مرده جزو هوای جاریست.

*ظرفیت حیاتی=هوای جاری+هوای ذخیره دمی+هوای ذخیره بازدمی

*پس از یک بازدم معمولی هوایی که درون شش ها باقی می ماند شامل ذخیره بازدمی و هوای باقی مانده است.

*هوای باقی مانده را نمیشود بصورت ارادی خارج کرد.

*در بعضی نوزادان زودرس تولید ناکافی سورفکتانت و نه عدم تولید،باعث سخت شدن تنفس می شود.

*تنها هوایی که نمیتوان آن را از شش خارج کرد هوای باقی مانده است.

*از بالا به پایین:

زبان کوچک

اپی گلوت

حنجره

نای

*علت خارج نشدن هوای باقی مانده وجود پرده جنب است.

*سورفکتانت در اواخر دوره جنینی ترشح می شود نه نوزادی

*در حونی که از بافت ها بر میگردد ۷۸% هموگلوبین از اکسیژن اشباع شده و ۲۳% نیز از کربن دی اکسید.تقریبا همه حجم  هموگلوبین در ترکیب با گاز های تنفسی است.

*در مجاورت بافت ها ۱۹% هموگلوبین ها  و بیش از ۱۹% هموگلوبین های اشباع شده اکسیژن از دست می دهند.

*۹۷% اکسیژن و ۹۳% کربن دی اکسید تحت اثر هموگلوبین منتقل می شوند.(بصورت مستقیم و غیر مستقیم)

*انیدراز کربنیک در غشای گلبول قرمز است و در پلاسما وجود ندارد.

*هر عملی که سوخت و ساز سلول های بدن را افزایش دهد میزان فعالیت انیدرازکربنیک را نیز افزایش می دهد.

*زنش مژک ها به سمت حلق در بینی هم جهت با هوای دمی است و در نای و نایژه در خلاف جهت هوای دمی

*پلاسما در انتقال ۱۰۰% گازهای تنفسی نقش دارد.

*با غیرفعال شدن آنزیم انیدرازکربنیک PH خون زیاد می شود.

*از ۱۰۰% هوای وارد شده به کیسه هوایی:

۱-بخش اعظم به بیرون بر میگردد.

۲-بخشی که وارد خون می شود:

الف)۹۷%هموگلوبین

۳%محلول در پلاسما

*اگر انیدراز کربنیک مهار شود مقدار بیکربنات خون کاهش می یابد.

*اختلاف فشار چند میلی متر جیوه کربن دی اکسید برای انتشار آن کافیست و در عمل نیز این فشار درون بافت ها کم است.

*علت نیاز اکسیژن به اختلاف فشار زیاد برای انتشار سرعت کم انتشار آن است.

*فشار CO2 درون پلاسما،در مجاورت بافت ها زیاد شده ولی در مجاورت کیسه های هوایی کاهش میابد.

*حساسیت باعث تنگ شدن نایژک ها می شود که مژک دارد اما غضروف نه…!!!

*افزایش غلظت O2 هوای دمی،غلظت O2 خون  را نیز افزایش می دهد.

*نای،نایژه و نایژک هر ۳ مژک دارند اما نایژک غضروف ندارد

 

 

نکات زیست دوم تجربی درس ششم

 

.عروس دریایی یک لوله دایره ای بیشتر ندارد.

۲٫همه ی سلول های عروس دریایی میتوانند به طور مستقل به تبادل مواد با محیط بپردازند.

۳٫فقط سلول های پوشاننده لوله ها در تماس مستقیم با مواد هستند.

۴٫در خون ملخ گاز تنفسی وجود ندارد.

۵٫قلب ملخ بخش های حجیم شده ای از رگ پشتیست که میتواند خون را به نواحی جلویی و پایینی بدن هدایت کند.

۶٫منافذ قلب ملخ برای بازگشت خون است.

۷٫جهت جریان خون در رگ پشتی و شکمی کرم خاکی خلاف جهت یکدیگر است.

۸٫سرخرگ هم در بخش شکمی و هم پشتی خرچنگ دراز وجود دارد.

۹٫رگ دارای خون تیره فقط در سطح شکمی خرچنگ دراز وجود دارد.

۱۰٫خون خارج شده از رگ پشتی کرم خاکی میتواند بدون عبور از شبکه ی مویرگی (با عبور از قلب لوله ای)وارد رگ شکمی شود.

۱۱٫نزدیکترین باله به قلب ماهی باله لگنی است.

۱۲٫قلب ماهی ۲ حفره ای اما ۴ قسمتی است.

۱۳٫بافت گرهی،میوکارد قلب،اطراف لوله گوارش،مثانه،سرخرگ ها و … ماهیچه ای هستند.

۱۴٫در شروع انقباض بطن ها بیشترین فشار به دریچه ی میترال وارد می شود.

۱۵٫سرخرگ آئورت و شش بعد از خروج  از قلب منشعب می شوند.

۱۶٫سیاهرگ های زبرین و زیرین و کرونر به دهلیز راست وارد می شود.

۱۷٫انقباض دهلیزها باعث ریخته شدن باقیمانده خون دهلیزها به بطن ها می شود و باعث بازشدن دریچه های دهلیزی بطنی نمی شود چون از قبل باز بوده اند.

۱۸٫گره سینوسی دهلیزی از دهلیزی بطنی بزرگتر است.

۱۹٫انتشار تحریک بین سلول های عضله ی قلب از محل اتصال تارهای ماهیچه ای هست.

۲۰٫دریچه های سینی شکل دریچه های سرخرگی هستند و نه قلبی

۲۱٫در بین صداهای قلب ۲ صدای اصلی وجود دارد و صداهای دیگری نیز هست.

۲۲٫دریچه های سرخرگی مانع بازگشت خون به سمت قلب می شوند.

۲۳٫دیواره ی مویرگ ها ماهیچه ندارد پس قطشان کم و زیاد نمی شود.

۲۴٫دریچه های جدار مویرگ ها با انبساط ماهیچه باز می شوند نه انقباض.

۲۵٫سرعت متوسط خون در سرخرگ ها ۷۰۰ برابر این سرعت در مویرگ هاست.

۲۶٫افزایش ترشح کورتیزول و آلدوسترون سبب احتمال بروز خیز می شود.

۲۷٫افزایش جریان لنف مانع خیز می شود.

۲۸٫افزایش نفوذپذیری مویرگ ها در نتیجه ی ترشح هیستامین با افزایش مایع میان بافتی می تواند سبب بروز خیز شود.

۲۹٫در دیواره مویرگ ها پلی ساکارید وجود دارد.

۳۰٫فشار تراوش در ابتدای مویرگ بیشتر از انتهای آن و فشار اسمزی در ابتدا و انتها یکسان است.

۳۱٫اثر مکش بر سیاهرگ های قفسه ی سینه و اثر دیافراگم بر سیاهرگ های شکم است.

۳۲٫هنگام دم هوا وارد شش می شود و فشار درون شش کم می شود بنابراین فشار وارد بر سیاهرگ ها و قلب کم می شود در نتیجه مکش ایجاد می شود.

۳۳٫اریتروپویتین روی نفرون گیرنده ندارد.

۳۴٫کاهش اکسیژن محیط میتواند سبب تغییر شکل گلبول های قرمز افراد مبتلا به کم خونی داسی شکل شود.

۳۵٫نقش ماکروفاژها تجزیه هموگلوبین است و نه خوردن گلبول قرمز

۳۶٫بیلی روبین قابلیت جذب از لایه مخاطی روده را دارد.

۳۷٫همه ی گرانولوسیت ها در مغز استخوان ساخته می شوند.

۳۸٫دیاپدز کننده ها با دیاپدز از منافذ رگ های خونی عبور می کنند.

۳۹٫پادتن های ضدA و ضدB و ضد Rh در غشای زیستی نداریم بلکه این ها در خون هستند.

۴۰٫در روند انعقاد خون ترشح هیستامین و گشاد شدن رگ نداریم.

۴۱٫بافت آسیب دیده و پلاکت ها ترومبوپلاستین ترشح می کنند.

۴۲٫انیدراز کربنیک را بصورت طبیعی در خون داریم چون انیدراز کربنیک بر روی غشای گلبول قرمز است و گلبول قرمز نیز در خون است.

۴۳٫عمل فیبرین در رسوب دادن مواد محلول در خون سبب کاهش غلظت خون می شود.

۴۴٫لنف مایعی بی رنگ و نه سفید رنگ است.

۴۵٫همه ی سلول های درون پوست ریشه سوبرین دارند و جهت حرکت مواد در آن ها یکطرفه است.

۴۶٫در مسیر غیرپروتوپلاستی اسمز نقش ندارد و عامل اصلی نیروی هم چسبی است.

۴۷٫عوامل موثر در صعود شیره ی خام:

۱-تعرق

۲-فشار ریشه ای

۴۸٫هوای گرم و خشک باعث افزایش تعرق و کاهش تعریق می شود.

۴۹٫حباب های هوایی که در آوند چوبی ایجاد شده اند نمی توانند از حرکت پلاسمودسم بین سلول ها جلوگیری کنند چون آوند چوبی پلاسمودسم ندارد.

۵۰٫در طول یک سلول آوند آبکشی شیره پرورده به صورت غیرفعال اما تحت فشار پمپ متابولیسمی جریان می یابد.

۵۱٫آشام سنج جهت اندازه گیری سرعت صعود آب از ساقه مورد استفاده قرار می گیرد.

 

 

نکات زیست تجربی دوم درس هفتم

 

-در دفع مواد زاید تیتروژن دار ماهی ، هم آبشش و هم کلیه نقش دارند.

۲-هم اوره و هم اوریک اسید برای دفع به آب نیاز دارند.

۳-آمونیاک ماده ای معدنی است که در سلول های انسان به اوریک اسید که یک ماده آلی است تبدیل می شود بنابراین سلول های هتروتروف نیز می توانند مواد معدنی را به مواد آلی تبدیل کنند.

۴-لوله جمع کننده جزو لوله ادراری نیست.

۵-نفرون ، لوله سازنده ادرار و لوله ادراری معادل هم هستند.

۶-کلیه راست به دلیل وجود کبد در حفره شکمی کمی از کلیه چپ پایین تر است.

۷-بزرگ سیاهرگ زیرین تمیزترین خون بدن را دارد.

۸-خون آئورت کثیف ترین خون بدن است و خون سیاهرگ کلیه نیز تمیزترین

۹-کمترین میزان اوره در سرخرگ وابران است.

۱۰-در اطراف لوله جمع کننده ادرار شبکه دوم مویرگی وجود ندارد.

۱۱-فشار خون باعث تراوش پلاسما و نه خون به نفرون می شود.

۱۲-در گلومرول سیاهرگ نداریم.

۱۳-گلومرول در بخش قشری قرار دارد.

۱۴-گلومرول محتویات خود را به یک بخش نفرون وارد می کند.

۱۵-خون کلیه مستقیم از قلب می آید برای تصفیه و قبل آن جایی نرفته.

۱۶-در صورت تنگ شدن سرخرگ وابران فشارخون و میزان تراوش در شبکه مویرگی اول افزایش پیدا می کند.

۱۷-دفع CO2 در روزنه ها از طریق انتشار است و نه اسمز.

۱۸-سرخرگ وابران از ۲ طرف در تماس با مویرگ است.

۱۹-سیاهرگی که خون را از روده به کبد می برد از ۲ طرف در تماس با مویرگ است.

۲۰-اگر آنزیم های هیدرولیز کننده ATP غیر فعال شوند ترشح کاملا متوقف می شود.

۲۱-بازجذب فعال توسط کانال اتفاق نمی افتد بلکه توسط پروتئین های ناقل اتفاق می افتد.

۲۲-پروتئین و گلوکز در ادرار نداریم.

۲۳-NaCl در بخش مرکزی کلیه هم بازجذب فعال و هم غیرفعال دارد

۲۴-بخش قطور قسمت بالارو هنله درون قسمت قشری و مرکزی کلیه قرار دارد اما بخش قطور قسمت پایین رو هنله فقط در بخش قشری قرار دارد.

۲۵-لوله جمع کننده ادرار از بالا به پایین قطور می شود.

۲۶-کلیه برای افزایش PH میزان دفع H+ را افزایش می دهد و برای کاهش PH میزان دفع HCO3 را افزایش می دهد.

۲۷-H+ فقط میتواند ترشح شود و HCO3 تنها می تواند بازجذب شود.

۲۸-در نوزادی که نارس متولد شده است به دلیل کمبود سورفکتانت کارایی تنفس پایین است و غلظت H+ و HCO3 خون بالاست.

۲۹-هم انعکاس ادرار و هم تکلم توسط چند مرکز مغزی کنترل می شود نه یکی.

۳۰-با خوردن پروتئین ها ترشح هیدروژن به درون ادرار بیشتر می شود و با خوردن غذاهای گیاهی بازجذب بیکربنات بیشتر می شود.

۳۱-در بخش پایینی مثانه ماهیچه های اف حلقوی داریم و کمی پایین تر از آن ، در ابتدای میزراه ، ماهیچه مخطط حلقوی(نه ماهیچه ها)

۳۲-در میزراه هم ماهیچه صاف داریم.

 

 

نکات زیست تجربی دوم درس هشتم

 

.حشرات اسکلت خارجی(نه سلولی)کیتینی دارند.

۲٫مورچه دارای ۶پا و ۶ جفت ماهیچه پایی است.

۳٫هر طرف از بدن ماهی که منقبض شود باله دمی به همان سمت می رود.

۴٫دم ماهی در آب به عقب ضربه می زند.

۵٫نقش بالک در ادامه پرواز و تسهیل پرواز صعودی است.

۶٫ماهیچه صاف دیواره سرخرگ به سرعت منقبض می شود.

۷٫واحدهای ساختاری ماهیچه مخطط می توانند از نظر قطر و طول متفاوت باشند.

۸٫تار ماهیچه ای=میون=فیبریل

۹٫واحد انقباض=سارکومر

۱۰٫میوفیبریل=تعداد زیادی سارکومر

۱۱٫بین هر ۲ نوار روشن یک سارکومر قرار می گیرد.

۱۲٫درست است که خط M وسط صفحه روشن هنسن قرار دارد ولی وسط یک نوار تیره است و در واقع در سارکومر ها یک نوار تیره و دو نوار روشن داریم.

۱۳٫دو سر خط M در یک سارکومر است.

۱۴٫منظره مخطط ماهیچه ی اسکلتی به دلیل ساختار واحدهای انقباضی است.

۱۵٫سارکوپلاسم شامل سیتوسل و اندامک هاست پس غشای فسفولیپیدی در آنجا هم داریم اما در سارکومر فسفولیپید نداریم.

۱۶٫غشای میوفیبریل و اندامک ها را سارکولم نمی گویند.

۱۷٫انقباض ماهیچه همیشه باعث کوتاه شدن طول ماهیچه نمی شود(انقباض ایزومتریک)در نتیجه انقباض ماهیچه همیشه باعث ناپدید شدن صفحه هنسن نمی شود.

۱۸٫در حفظ تونوس ماهیچه ای میون ها به نوبت به انقباض در  می آیند نه میوفیبریل ها

۱۹٫رباط ها حرکت استخوان ها را محدود میکند حتی در مفصل گوی و کاسه ای.

۲۰٫در تمامی استخوان های بدن سطحی ترین بافت استخوانی،بافت متراکم است.

۲۱٫امتداد زردپی استخوان سرینی بزرگ به زانو می رسد.

۲۲٫ماهیچه ذوزنقه ای هم از عقب و هم از جلو دیده می شود.

۲۳٫ماهیچه چهار سر ران باعث قرار گرفتن ساق در امتداد ران می شود.

۲۴٫تالاسمی ماژور مربوط به مغز قرمز استخوان است.

۲۵٫استخوان بافت پیوندی است و فضای بین سلولی آن زیاد است.

۲۶٫بافت استخوانی متراکم از سیستم هاورس بوجود آمده و حفره ی مرکزی را احاطه میکند.

۲۷٫رگ خونی برای ورود به مغز استخوان ابتدا از بافت پیوندی رشته ای رد می شود.

۲۸٫در همه بخش های استخوان چه اسفنجی چه متراکم رگ خونی و عصب داریم.

۲۹٫تنه ی استخوان های دراز را بافت پیوندی رشته ای میپوشاند که از رشته های به هم فشرده و کش سان تشکیل شده.

۳۰٫استخوان ترقوه با جناغ مفصل دارد.

  1. ۲۰ دنده داریم که بالاترین آن زیر ترقوه است.

۳۲٫در انسان استخوان بازو هم با زند زیرین و هم زبرین مفصل دارد اما در پرندگان بازو فقط با زند زیرین مفصل دارد.

  1. نازک نی از بالا به درشت نی متصل است نه ران و از پایین به مچ پا وصل است.

۳۴٫در مفصل گوی و کاسه ای غضروف موجود در سر استخوان گوی و استخوان کاسه یکپارچه نیست و هر دو دارای سوراخی برای عبور رباط است.

۳۵٫در ورزشکاران تعداد ضربان قلب و تنفس کاهش پیدا می کند.

۳۶٫حرکت سلول های جنس نر لوبیا غیرفعال است.

۳۷٫محرک خارجی می تواند در حرکات غیر فعال هم نقش داشته باشد.

۳۸٫در تیره پروانه واران نوک برگ حرکت پیچش انجام می دهد نه ساقه.

۳۹٫در پیچش و حرکات گرایشی رشد برگشت ناپذیر داریم.

۴۰٫شب تنجی هم در برگ ها داریم و هم در گل ها.

۴۱٫گیاهان دارای شب تنجی در شب بسته هستند و گیاهان دارای روزتنجی در روز بسته هستند.

۴۲٫خفاش ها گل های سفیدی را که در شب باز می شوند گرده افشانی می کنند در نتیجه بعضی گل ها روز تنجی دارند.

امیدواریم از نکات زیست دوم تجربی که به صورت خلاصه شده تنظیم شده بود لذت برده باشید.

نویسنده : دکتر مهرداد شاه محمدی | مشاور و برنامه ریز آموزشی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *